#بخش_دوم
🔻 یک عددی گفتند که رند بود، گفتم اینقدر نفت که قیمتش اینقدر نمیشود، خیلی رسوا بود، گفت واقعیتش ما هم مثل شما میزان صادرات نفت را نمیدانیم، جزو اسرار طبقه بندی است.
🔻 روزی دیگر با مهندس زنگنه در جلسه هیات دولت برخورد داشتم در حاشیه او را کنار کشیدم و با مزاح جوری که راحت باشد رقمی حدودی بگوید و رسمیت هم نداشته باشد و بتواند بگوید شوخی کردم، پرسیدم خودمانیم چقدر نفت در این نیمه سال فروختهاید؟ گفت این رقم. بعد هم گفت مزاح کردم، و باز به خنده گفت، دکتر جان اصول دین میپرسی؟ من خودم هم دقیق نمیدانم چقدر نفت میفروشیم و چند میفروشیم... و جدا شدیم.
🔻 رفتم حساب کردم دیدم با هیچ حسابی این رقمهایی که آقای نوبخت به طرحها میدهد جور در نمیآید.
🔻 یادم آمد به حرف آقای آذری جهرمی که در جلسه ی ترحیم مادر دکتر خانیکی به من گفت به قول آقای دکتر روحانی بده تا بره، نمیدانم سر چی بود، آقای جهرمی گفت به قول دکتر روحانی بده تا بره.
🔻 متوجه شدم که آقای روحانی به آقای نوبخت گفته و اختیار داده و یا الزام کرده هر وزارتی یا هر سازمان دولتی هرقدر اعتبار خواست بدهد کاری نداشته باشد این رقمها در بانک مرکزی پشتوانه دارد یا ندارد.
🔻 یک روز که آقای نوبخت رقمی بالا برای یک پروژه حواله کرده بود من نامه را با توضیح یکی از معاونان دریافت کردم، که نوشته بود این پول خیلی زیاد است... نداریم. من هم آن سند را در کارتابل انداختم تا بعد با آقای نوبخت صحبت کنم.
🔻 دو سه روزی گذشت رئیسجمهوری (روحانی) خودش تماس گرفت؛ بیمقدمه و احوالپرسی گفت چرا پول این پروژه را ندادهای؟
🔻 گفتم از کجا بدهم؟ گفت رقم دادن که کجا ندارد، سند بزن این عدد میلیارد داده شد، با بقیهاش کار نداشته باش...
🔻 اینجور نبود که کارِ دادن اعتبار معطل امضای من باشد، نه، اینها باصطلاح پول یا رقم را داده بودند، تازه بعدش برای من حواله میفرستادند و اعتبارات بیشماری اختصاص دادند و تمام شد، که بنا بود بعداً سند تهیه کنند بفرستند. شاید هم هرگز نفرستادند و من دیگر رئیس نبودم.
🔻 تورم از ۶۰ درصد هم رد شد و هنوز هم ادامه دارد، مگر بانک مرکزی دیگر پول جدید چاپ نکند تا شاید بعد از سه سال این خلاء پرشود و پولها[ی قلابی] پشتوانه پیدا کنند و پول [واقعی] بشوند.
@akhbarsiasirooz