💠 یکی از محافظان مقام معظم رهبری نقل می‌کرد: یک روز که به کوه‌های اطراف تهران برای کوهپیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می‌کنند که به لحاظ ظاهری وضع مناسبی نداشتند. آن‌ها به یکباره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع‌وجور کردن خودشان را نداشتند. از رفتارشان مشخص بود که خیلی ترسیده بودند و اینگونه به نظر می‌رسید که آن‌ها تصور می‌کردند که الان آقا دستور دستگیری آن‌ها را فورا صادر خواهد کرد ولی برعکس آقا با آن‌ها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟ البته کاملا مشخص بود که واقعیت چیست آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت و جواب داد: خیر؛ من و ایشون، دوست هستیم... آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آن‌ها صحبت کرد و بعد فرمود: بد نیست صیغه محرمیتی هم بینتون بخونید و با هم ازدواج کنید. آقا پیشنهاد داد که اگر مایل بودید، فلان تاریخ بیائید و من هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقدتان را بخوانم. آن دختر و پسر خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند. آقا هم خطبه عقدشان را خواندند با برخورد کریمانه حضرت آقا مسیر زندگی این دو جوان تغییر کرد. دخترخانم که غیر‌محجبه بود به یک دخترخانم محجبه و معنوی؛ و آقاپسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند. 📚نشریه ماه تمام، شماره ۳،ص۱۷ ✅ کانال نکته های خوب https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g