🔴قسمت پنجم... روز سوم , ابن ابى العوجاء تصمیم گرفت به میدان مناظره با امام صادق (ع ) بیاید و آغاز سخن كند و به مناظره ادامه دهد, نزد امام (ع ) آمد و گفت : 🔸امروز مى خواهى سؤال را من مطرح كنم . 🔹هرچه مى خواهى بپرس. 🔸به چه دلیل , جهان هستى , حادث است (قبلاً نبود و بعد به وجود آمده است ⁉️). 🔹هر چیز كوچك و بزرگ را تصور كنى , اگر چیزى مانندش را به آن ضمیمه نمایى , آن چیز بزرگتر مى شود, همین است انتقال از حالت اول (كوچك بودن ) به حالت دوم (بزرگ شدن ) (و معنى حادث شدن همین است ) اگر آن چیز, قدیم بود (از اول بود) به صورت دیگر در نمى آمد, زیرا هر چیزى كه نابود یا متغیر شود, قابل پیدا شدن و نابودى است . بنابراین با بود شدن پس از نیستى , شكل حادث شد (و همین بیانگر قدیم نبودن اشیاء است ), و یك چیز];ّّ نمى تواند هم ازل و عدم باشد و هم حادث و قدیم . 🔸فرض در جریان حالت كوچكى و بزرگى در گذشته و آینده همان است كه شما تقریر نمودى , كه حاكى از حدوث جهان هستى است , ولى اگر همه چیز, به حالت كوچكى خود باقى بمانند, در این صورت دلیل شما بر حدوث آنها چیست ⁉️ 🔹محور بحث ما همین جهان موجود است كه در حال تغییر مى باشد حال اگر این جهان را برداریم و جهان دیگرى را تصور كنیم و مورد بحث قرار دهیم , باز جهانى نابود شده و جهان دیگرى به جاى آن آمده , و این همان معنى حادث شدن است , در عین حال به فرض تو (كه هر كوچكى به حال خود باقى بماند) جواب مى دهم , مى گوئیم فرضاً هر چیزى كوچكى به حال خود باقى باشد, در عالم فرض صحیح است كه هر چیز كوچكى را به چیز كوچك دیگرى مانند آنها ضمیمه كرد, كه با ضمیمه كردن آن , بزرگتر مى شود, و روا بودن چنین تصورى , كه همان روا بودن تغییر است بیانگر حادث بودن است , اى عبدالكریم ! در برابر این سخن , دیگر سخنى نخواهى داشت. ╔═.🍃.════╗ @alamatha ╚════.🍃.═╝