ازهمان دورانی که در زورخانه بودیم و اطلاعات دینی من و امثال من کم بود، ابراهیم به خوبی با معارف دینی آشنا بود. به تمامی اهل بیت ارادت داشت، اما نسبت به حضرت زهرا (س) ارادت ویژه‌ای داشت.  نام مادر سادات را که به زبان می‌آورد، بلافاصله می‌گفت:سلام الله علیها. یادم هست یکبار در زورخانه، مرشد به خاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا (س) نمود. ابراهیم همین‌طور که شنا می‌رفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد.من و دیگران، نمی‌ فهمیدیم که چرا ابراهیم اینگونه گریه می‌کند. لحظاتی بعد صدای او بلندتر شد و به هق‌هق افتاد. طوری شد که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد زوزرخانه شعرش را عوض کرد. حالا کسی که در زورخانه و در حین ورزش اینگونه هست، تصور کنید که در هیئت و موقع شنیدن مصیبت مادر سادات، چه حالی پیدا می‌کند؟ @Alamdarkomeil