درباره ارتباط شیخ با علمای معاصر به خصوص فاضل اردکانی اگر مطلب جالبی در نظر حضرت عالی است بیان فرمایید.
یکی از آقایان نقل میکرد که وقتی فاضل اردکانی از کربلا به نجف آمد و در تشییع جنازه ای حاضر شد قرار بود تشییع جنازه از منزلی انجام گیرد و چون منزل خیلی کوچک بود ایشان و شیخ انصاری هر دو در کوچه بودند و منتظر آوردن جنازه می شوند.
فاضل اردکانی که پیر بود نیم خیز نشسته ولی شیخ انصاری روی زمین نشسته بود. شیخ انصاری میپرسد شما چرا روی زمین نمی نشینید؟
فاضل که خود از زهاد بوده میگوید این قبا از سهم امام تهیه شده و اگر من روی زمین بنشینم کثیف میشود و باید آن را شست قبا هم که شسته شود زودتر پاره میشود سهم امام را هم تا یقین به رضایت امام زمان سلام الله علیه نباشد. نمیشود تصرف کرد و من چنین یقینی ندارم؛ لذا نیم خیز نشسته ام.
بر سر این موضع بحث بین مرحوم شیخ و فاضل اردکانی در میگیرد. مدتی با هم بحث میکنند در اثنای بحث میبینند که شیخ نیم خیز شد و میگویند که تا آخر عمر دیگر شیخ روی زمین ننشست.
جرعه ای از دریا : ج ۱ ص ۱۴۴
#یاقوت
#طلبگی