⚡️چرا دعا ها گاهی مستجاب نمیشود؟ (قسمت دوم) ✅ توضیح رکن اول : دعا باید حقیقتا دعا باشد . صورت دعا و لفظ دعا مهم نیست. مهم باطن دعا و خواسته ماست . و لذا خدا هم دعای حقیقی را مستجاب میکند و آنچه حقیقتا دعا نیست را مستجاب نمیکند . ❎لذا ممکن است مثلا جهل به واقعیت یا مشتبه شدن امر بر داعی ، باعث شود دعا واقعى نباشد ، مثل كسى كه از روى جهل درخواستی میکند، و فکر میکند این دعا به نفع او است . اما در حقیقت به ضرر اوست و او اگر برایش حقیقت امر آشکار می شد هیچگاه چنین دعایی نمیکرد. مثلا اگر مى‏دانست كه بهبودى فرزندش چه خطرهايى براى او در پى دارد هیچگاه برای سلامتی او دعا نمی‏كرد، حالا هم كه از جهل به حقيقتِ حال دعا كرده ، مستجاب نمی‏شود. (همانطور که یک مادر مهربان خواسته های نامعقول بچه ی محبوبش را که به سلامتی اش ضرر میزند را اجابت نمیکند و بچه هم اگر عقلش می رسید و می فهمید این درخواست به ضرر اوست این درخواست را نمیکرد لذا درخواست این بچه حقیقتا درخواست نیست. افتادن به مهلکه است اگر چه درصورت دعا است. اما این صورت مجازی است و حقیقت ش به هلاکت افتادن است) ❎یا مثلا ممکن است شخص دوست دارد که خیر بالاتر دریافت کند اگرچه که این را نمیگوید اما ما فی الضمیرش این است. لذا خداوند متعال اجابت را به طول میکشاند تا خیر دنیایی مهمتر یا خیر آخرتی به او ارزانی بدارد که با حالش سازگارتر است. ❎یا مثلا می شود که شخص در ما فی الضمیرش نعمت گوارا مطالبه میکند . و اگر خدا فورا حاجتش را بدهد برایش گوارا نخواهد بود ، لذا اجابتش را به تاخير می ‏اندازد تا سائل تشنه‏ تر شود، و نعمت نامبرده گواراتر گردد، چون خودش در سؤال خود قيد گوارا را مطالبه میکرد ولو نه به صورت لفظی ، پس در حقيقت خودش خواسته كه اجابتش تاخير افتد، ❎یا مثلا شخص مومنی كه به امر دين خود اهتمام دارد، اگر حاجتى را درخواست كند كه برآورده شدن آن باعث هلاكت دين او مى‏شود، و او خودش اطلاع ندارد، خدا حاجتش را نخواهد داد. ❎یا شخصی که خيال میكند برآورده شدن حاجتی ، سعادت او را تامين می‏كند، در حالى كه سعادت او در آن نیست و سعادتش در آخرت است پس در حقيقت درخواست او درخواست سعادت در آخرتش است نه دنيا، و بهمين جهت دعايش در آخرت مستجاب می ‏شود نه در دنيا. ✳️علامه می فرمایند : اینکه در روایات فرموده اند : (عطيه به مقدار نيت است) هم منظور همین است كه استجابت همواره مطابق دعا است، پس آنچه سائل بر حسب عقيده قلبيش و حقيقت ضميرش از خدا می‏خواهد، خدا به او می‏دهد! نه آنچه كه گفتارش و لقلقه زبانش اظهار می‏دارد، چون بسيار می‏شود كه لفظ آن طور كه بايد مطابق با معناى مطلوب نيست! ♻️در كتاب دعوات تاليف راوندى آمده: كه خداى تعالى در تورات به بنده خود خطاب كرده مى‏فرمايد: تو هر وقت بنده‏اى از بندگان مرا نفرين كنى كه به خاطر ظلمى كه به تو كرده، نابودش كنم، در همان وقت كسى هم هست كه تو را نفرين می‏كند به خاطر ظلمى كه‏ تو به او كرده ‏اى، اگر می‏خواهى هم نفرين تو را مستجاب میكنم، و هم نفرين او را، و اگر بخواهى استجابت نفرين هردوتان را تا روز قيامت تاخير می‏ اندازم. ⬅️علامه می فرمایند : سِرّ اين معنا روشن است، براى اينكه وقتى كسى چيزى را به نفع خود مسئلت می نمايد لا بد به آن راضى هم هست، و وقتى به آن راضى و خشنود باشد بايد به هر چه كه از هر جهت مثل آن است نيز راضى باشد، وقتى عليه ستمگر خودش نفرين میكند، و انتقام را می ‏خواهد به خاطر اينكه ظلم كرده، بايد بطور كلى از انتقام گرفتن از ستمگر راضى باشد، و آن را دوست بدارد، پس اگر خودش هم ستمگر باشد نفرين عليه ستمگرش نفرين عليه خودش هم هست، چون گفتيم او با نفرين كردنش می فهماند كه انتقام از ستمگر را دوست می دارد، حال اگر اين انتقام را نسبت به خودش هم دوست بدارد، كه هرگز دوست نمی دارد، به بلائى گرفتار می شود كه آن را براى غير خودش درخواست كرده بود، و اگر دوست ندارد در حقيقت نفرينى و دعائى از او سر نزده!! بلكه فقط گفتارى زبانى بوده و خداى تعالى در اين باره فرموده:" وَ يَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ، وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا" . کانال یاقوت | عضو شوید👇🏻 🌙 @yaghoot245