«لَعَلَّ»هایي که در قرآن آمده ؛ جزء اوصاف فعليّه است. وقتي اوصافِ فعليّه شد، یعنی این ترّجي و تمّني از مقام فعل؛ انتزاع مي‌شود، نه از مقام ذات. وقتي از مقام ذات انتزاع نشد یعنی اين «شايد» به معناي خود «شايد» است، «اميد» هم به معناي خود «اميد» است. آنجا كه دارد «لعّل» به معناي لعّل است و آنجا كه دارد «ليت» به معناي ليت است؛ نه اينكه «لعّل» كه خدا مي‌گويد به معنای «بايد» است. خدا در كار خود «بايد» دارد، آنجا كه جاي ذات است، امّا كاري كه به ما دستور داد اين كار زمينه است، فرمود: اين عبادت زمينهٴتقوا را فراهم مي‌كند. شايد برگشتيم، شايد تا آخر اين عبادت نماند. اين كار، زمينهٴ تقوا را فراهم مي‌كند. مقتضي تقواست؛ نه علّت تامّهٴ تقوا. صدها علل و عوامل و رهزنهاي ديگر در پيش است كه ممكن است مانع تقوا باشد، ولي اين كار زمينهٴ تقواست. بنابراين «لعّل» به معناي شاید خواهد بود؛ چون از مقام فعل انتزاع مي‌شود، نه از مقام ذات و اين هم بيانِ زمينه است. اين‌چنين نيست كه اگر كسي نمازي خواند و روزه‌اي گرفت، جزم داشته باشدكه پايان خير است. چون روشن نيست! شايد اوضاع برگشت! اين است كه تا «عندالاحتضار» انسان بايد در بين خوف و رجا به‌سر‌ببرد. كسي كه بين خوف و رجا به‌سر‌مي‌برد ديگر جزم به سعادت ندارد. 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob