🔰 بنابر آنچه مجموعا از روایات به دست می آید، صبر را اینگونه میتوان تعریف کرد: ⬅️"مقاومت آدمی در راه تکامل، در برابر انگیزه های شرآفرین، فسادآفرین و انحطاط آفرین. " ✅برای مثال می توان فعالیت یک کوهنورد را در نظر گرفت. در راه رسیدن به قله بلند کوه، موانعی هست و این موانع چه از درون وجود آدمی و چه در خارج از هستی او، هر کدام به نوعی مزاحم و جلوگیر حرکت اویند: از درون، راحت طلبی و ترس و نومیدی و هوس های گوناگون، او را از رفتن باز می دارند و به صورت وسوسه هائی دامنگیر، انگیزه ی حرکت و صعود را در او می میرانند و از برون، سنگ و صخره و گرگ و دزد و خار و غیره... عملا پای او را از پیشروی بازمی دارند. کسی که با مزاحم هائی از این قبیل روبرو است یا از شروع این راه خطرناک و پر دردسر و ادامه ی آن منصرف می گردد و یا در برابر آنها مقاومت ورزیده و هر مانعی را به کمک اراده و حوصله از سر می گذراند و به کار و راه خود ادامه می دهد... این دومی صبر است. ✅بنابراین صبر یعنی: در برابر همه ی این مانع ها مقاومت ورزیدن و با اراده و عزمی استوار از آنها گذشتن و رهسپردن ⬅️صبر به اهرمی تبدیل می‌شود که سنگین‌ترین موانع و بزرگ ترین مشکلات را با سهولت و توأم با نتیجه‌گیری ۱۰۰ درصد مثبت برطرف می‌سازد و در یک جامعه بدبخت کلید همه خوشبختی‌ها و سپیدبختی‌ها به شمار می‌آید ❇️برای مثال می‌توان اتومبیلی را در نظر گرفت که قرار است کسانی را با همه محمولات و لوازمشان به سوی مقصدی حرکت دهد بیابان‌ها را طی کند و به سلامت به نقطه مورد نظر برسد وسیله‌ای که این موتور را حرکت می‌دهد چیست؟ موتور است چیزی که به موتور نیرو و جان می‌بخشد کدام است؟ بنزین. صبر را می‌توان موتوری در راه پیمای تکامل (یعنی دین) دانست یا بنزینی برای این موتور. 📚بنابراین بصورت خلاصه صبر تحمل مشکلات نیست؛ غلبه بر مشکلات است! (اقتباس از کتاب صبر حضرت آقا) 🔳 بنابراین صبر یک حرکت فعالانه است ، نه منفعلانه! مثلا اگر یک جا حق انسان را خوردند مقتضای صبر چیست ؟ اگر درست صبر را ترجمه نکنیم ، میشود اینکه بنشینیم یک گوشه و بگذاریم حق ما را بخورند و بگوییم صبر میکنم ان شالله اجرش را می بریم . لکن این صبر نیست . این فشلی و سستی است . ثواب هم ندارد، ممدوح هم نیست، و اگر صبر را درست ترجمه کنیم، مقتضای صبر این است که جزع نکنیم، به فکر تدبیر حل این مشکل باشیم ببینیم چطور میتوانیم در برابر ظلم مقاومت کنیم و چطور میتوانیم حق خود را بازپس بگیریم. 🔳مثال بعد ، مثلا اگر مریض شدیم صبر آن است که به نزد طبیب برویم و بدون جزع و فزع به دستورات او عمل کنیم و برای به دست آوردن سلامتی تدبیر کنیم . 🔳 در تفسیر منهج الصادقین آمده (در سنن بیهقی هم هست) بین دو نفر اختلاف ایجاد شد . به پیامبر مراجعه کردند. کسی که حق با او بود و مظلوم واقع شده بود از خودش خوب دفاع نکرد . به هرحال در شرع مقدس هم قاضی مامور به ظاهر است. لذا پیامبر حق را داد به دیگری که ظالم هم بود! شخص مظلوم گفت حسبی الله . به تعبیر من گفت: ما صبر میکنیم خدا برای ما کافی است. خدا مزد این صبر ما را میدهد ان شالله. روایت میگوید پیامبر ناراحت شدند و سه مرتبه دست مبارکشان را تکون دادند و فرمودند. حقت را طلب کن... یعنی : حسبی الله اون آن جایی است که تلاشت را کرده باشی و به نتیجه نرسیده باشی! حسبی الله کجا به معنای ظلم پذیری است! از خودت دفاع کن! 🔳 روایت زیبایی است از امیرالمومنین: الْعَجْزُ آفَةٌ وَ الصَّبْرُ شَجَاعَة صبر شجاعت است ... رفتن در دل خطر است البته با تدبیر . با برنامه ریزی . با اندیشه است . ☑️لذا صبر چیزی است که انسان را وادار به حرکت میکند. 🔲 لذا صبر به معنای شکیبایی نیست . نه اینکه مریض شدی حالا خب تحمل کن! نه! بلکه یعنی باید غلبه کنی پاشو تلاش کن . ایستادگی کن . به همراه پافشاری و مقاومت و استقامت و تلاش و پایداری و دوام و استحکام ..