برخورد منفی ایران با قطعنامه های صادره از موضع قدرت نظامی
جمهوری اسلامی ایران به دلیل جو حاکم بر شورای امنیت که به شدت متأثر از سیاستهای دو ابرقدرت شرق و غرب بودو نیز به دلیل ماهیت قطعنامههای صادره از سوی این شورا، هیچگاه قطعنامه های صادر شده را مورد تأیید قرار نداد و ضمن رد مستدل آنها خواستار برخورد عادلانه شورا با موضوع جنگ شد. مواردی همچون عدم استفاده از لفظ منازعه یا جنگ در قطعنامهها و یا عدم گنجاندن مادهای جهت شناسایی آغازگر جنگ و … از دلایلی بود که ایران جهت رد قطعنامهها به آنها استناد میکرد. علاوه براین ایران با ادامه عملیات نظامی در جبهههای جنگ مصر بود تا حقوق تضییع شده خود را بدون اتکا به قدرتهای بزرگ به دست آورد. این مسأله در کنار عدم تأثیرپذیری ایران از سیاستهای دو ابرقدرت باعث میشد تا ایران مستقل از جو حاکم بر روابط بینالملل حرکت کند که تحمل این مسأله برای قدرتهای بزرگ دشوار بود.
پیروزیهای بزرگ ایران در جبهههای جنگ
ادامه تحرکات ایران در جبهههای جنگ، موفقیت در عملیات والفجر ۸ و کربلای ،۵ تصرف منطقه فاو، عملاً ارتباط عراق با خلیج فارس را قطع کرد و ایران را در کنار کشور کویت که یکی از اصلیترین حامیان اقتصادی عراق در جنگ بود قرار داد. تصرف منطقه شلمچه نیز ایران را به شهر استراتژیک بصره که برای عراق اهمیتی خاص داشت نزدیک کرد و باعث تغییر موازنه جنگ به نفع ایران گردید امیدواری قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه نسبت به مقاومت عراق هم بشدت کاهش یافت در نتیجه در شرایطی که احتمال موفقیتهای ایران روبه افزایش و مقاومت عراق روبه کاهش گذارده بود، پایان جنگ بدون طرف پیروز میتوانست تأمین کننده حداقل خواستههای دوابرقدرت ازپایان جنگ ایران وعراق باشد.
بررسی وضعیت عینی جنگ در سالهای پایانی
بررسی تحولات نظامی جنگ پس از حمله سراسر عراق به ایران در شهریور ۱۳۵۹ و متوقف شدن ماشین جنگی این رژیم در اوائل سال ۱۳۶۰ و همچنین بازپس گیری خرمشهر در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ نشان از تغییر روند جنگ به سود ایران بود. بعد از فتح فاو و عملیات موفق کربلای ۵ تحلیلگران غربی و شرقی از احتمال پیروزی قریب الوقوع ایران در جنگ و سرنگونی رژیم بعث سخن میگفتند اما از بهار سال ۱۳۶۷ تحولات جنگ به نحو غافلگیرانهای در عرض سه ماه به زیان ایران و به سود عراق تغییر یافت که منجر به تغییر وضعیت نظامی عراق از سوی سران حکومت این کشور شد. روند جنگ در دو سال آخر به گونهای بود که دشمن در منطقه جنوب با تهدید جدیای مواجه نبود.این موضوع فرصت لازم را به دست داد تا ارتش عراق استراتژی خود را در جنوب از پدافند به آفند تغییر دهد. از سوی دیگر تشدید فشارهای ایران باعث شد تا سازمان رزم عراق فراخوانی نیروها را از یک نوبت تا قبل از سال ۱۳۶۵ به ۳۰ نوبت دراین سال افزایش دهد و در هردوره نیز ۱۰۰۰ زارتن از مشمولان جدید خود را برای اعزام به صحنه نبرد آماده و روانه کند. موضوعی که به گسترش چشمگیر سازمان رزم عراق منجر شد، همزمان با این تحولات و با توجه به اینکه حمایتهای مردمی هسته مرکزی دفاع و قدرت نظامی ایران را تشکیل میداد نوعی گرایش نسبت به این تحلیل پدید آمد که تغییر روحیه مردم ایران میتواند تنهاعامل شکست جمهوری اسلامی باشد. در نتیجه این تحلیل عراق مرحله دیگری از حملات موشکی و جنگ شهرها را با هدف درگیرکردن مستقیم مردم با نتایج خسارت بار جنگ آغاز کرد.
تغییرات در موازنه جنگ
پس از درگیریهای ایران با آمریکا در سال ۱۳۶۶ در خلیج فارس و عدم تعرض جدی به استحکامات عراق در همین سال و ایجاد یک فضای تنفسی برای عراق، در حالی که نیروهای نظامی ایران پس از عملیات والفجر ۱۰ به شهرهای خود برگشته و نیروهای سیاسی سرگرم انتخابات مجلس بودند در ساعت ۵ بامداد روز یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۶۷ ارتش عراق با اجرای آتش توپخانه سنگین و حملات شیمیایی علیه نیروهای ایرانی تهاجم خود را به فاو آغاز کرد. این در حالی بود که از سال ۱۳۶۶ به بعد کل نیروهای ایرانی مستقر در تمامی منطقه جنوب کمتر از صدگردان و نیروهای عراقی مشتمل بر ۳۰۵ گردان درگیر و ۱۳۰ گردان احتیاط بودند.
در توضیح دلایل تغییر جغرافیای جنگ از سوی ایران باید گفت این اقدام ناشی از بن بست جبهههای جنوبی بود. سقوط فاو استراتژی سیاسی سابق ایران مبنی بر متقاعدکردن کشورهای حامی عراق برای دادن امتیاز به جمهوری اسلامی به دلیل برتری قدرت تهاجمی ایران در مقایسه با عراق و همچنین دراختیار داشتن مناطقی از خاک عراق را آسیب پذیر کرد و در معرفی تغییر داد