نویسنده کتاب، روشنفکریِ ایران را صورتی نازل و بی‌ریشه از روشنفکری غربی معرفی می‌کند و می‌گوید مقدمه اقدام عملی جهت درهم شکستن ساختار کنونی غرب‌زدگیِ شبه مدرن و عبور تاریخی از آن، شناخت مبنایی و تئوریک غرب بر پایه خودآگاهی دینی است. ایده اصلی او، تبیین وضعیت روشنفکری در ایران، و شرح بیگانگی و تقابل آن با پیشینه تاریخی کشور است. به ادعای نویسنده استراتژی روشنفکری در ایران، استحاله هویت دینی نظام و تبدیل آن به یک رژیم سکولار است و خطرِ روشنفکری نئولیبرالی پس از انقلاب، تهاجم در برابر اسلام فقاهتی است. رویارویی‌ای که به نبرد سرنوشت تاریخ و مردم خواهد انجامید. از همین روست که زرشناس پس از توضیح بنیان‌های نظری پیدایش روشنفکری در غرب و بیان ریشه‌های خودبنیاد تفکر غربی، مدعی تضاد ذاتی و مبنایی حقیقت روشنفکری با دین و دیانت و گوهر قدسی و وحیانی آن می‌شود. کتاب، در دو جلد توسط انتشارات کتاب صبح (۱۳۸۷) به چاپ رسیده و مشتمل بر هفت فصل است. آغاز آن تبیین ماهیت و پیشینه روشنفکری در غرب به منظور شناخت بهتر ماهیت روشنفکری در ایران است. فصل دوم به توضیح ویژگی‌های روشنفکری، مفهوم غرب‌زدگی شبه‌مدرن و گرایش‌ها و شاخه‌های روشنفکری در ایران اختصاص دارد و فصول بعدی درباره ادوار تاریخی روشنفکری در ایران است. 🔰ادامه در بخش سوم🔰 🔰بخش سوم🔰 که از این قرارند: نسل اول و دوم روشنفکری در عصر مشروطه روشنفکری در دوره پهلوی اول روشنفکری در دوره پهلوی دوم روشنفکری پس از انقلاب اسلامی هر فصل با تحلیلی عمومی از دوره تاریخی مورد بحث آغاز می‌شود و با معرفی اندیشه و بررسی عملکرد چهره‌های شاخص روشنفکری در آن دوره (در فصل سه و چهارِ جلد دوم، احزاب و سازمان‌های روشنفکری) ادامه می‌یابد. نویسنده با تقسیم تاریخ ایران به چهار دوره‌ی: الف: کهن (ماقبل سلطه هخامنشیان) ب: تمدن کلاسیک ایران باستان (از سیطره قبیله پارس تا شکست یزدگرد سوم) ج: تمدن کلاسیک ایران پس از اسلام (از قرن اول هجری تا قرن چهاردهم و ظهور مشروطه) د: دوره سیطره غرب‌زدگی و تجدد گرایی (پس از مشروطه) مقطع پایانی را موضوع اصلی کتاب، و زمینه شکل‌گیری روشنفکران عنوان می‌کند. زرشناس در توضیح ویژگی‌های روشنفکران (شبهه روشنفکران) در این دوره، آنان را این‌چنین توصیف می‌کند: «وابسته به استعمار و لژهای فراماسونری، زمینه‌ساز سرمایه‌سالاری و امپریالیسم جهانی، فاقد پشتوانه عمیق و جدی فلسفی، در خدمت استبداد مطلقه رضاخانی و مروج پایه‌های فرهنگی و سیاسی آن رژیم»۴ ویژگی کتاب تقسیم‌بندی فصول آن به دوره‌های تاریخیِ حضور روشنفکران در ایران و معرفی چهره‌های شاخص جریان روشنفکری در هر دوره است. البته توجه به این نکته نیز ضروری است که لحن نویسنده در توصیف اشخاص، در مواردی از زبانِ علمی متناسب با چنین پژوهشی فاصله گرفته و به بیانیه‌ای علیه آنها مانند می‌شود. انتخاب این زبان در پژوهشی با مختصات کتاب مذکور، از دقت متن می‌کاهد و ارتباط اقناعی آن با خواننده را کم اثر می‌کند. به عنوان نمونه نویسنده در توصیف شخصیت تیمورتاش، او را «مردی پرانرژی، قدرت طلب، شهوت‌ران، شارلاتان صفت، متجدد مآب و روشنفکر صفت»۵ معرفی می‌کند. طبیعی است که ارتباط این توصیفات با ماهیت روشنفکری چیزی نیست که با صرف ادعای نویسنده و ردیف کردن عباراتی این‌چنین اثبات شود. و نیازمند توضیحاتی بیشتر و دقیق‌تر است. از سوی دیگر ممکن است معرفی اشخاص، احزاب و جریان‌های روشنفکری و توضیح اجمالیِ «عمل» آنها، ارتباط کلیِ آن با ماهیت روشنفکری را کم‌رنگ ‌کند. و خواننده را از دقت و تامل در «ماهیت» روشنفکری باز دارد. تامل و دقت در این مقطع از تاریخ معاصر ایران، کلید فهم عقب‌ماندگی کشور از جریان تفکر و پیشرفت، و روشن‌کننده ریشه‌های وابستگی و ضعف ایران در این دوران است. عمل سیاسی حاکمان و عهد قراردادهای ننگین و خفت باری نظیر گلستان و ترکمانچای و رویتر شاهد کوچکی بر این مدعاست. شاهدی که نشانه و بروزش قبل و همزمان با حاکمان در روشنفکران دیده شد. نویسنده همان ابتدا کتاب شکل گیری کتاب را اینطور شرح می دهد: سال‌های متمادی است که قصد داشته‌ام تا تاریخی جامع، هرچند مختصر، از جریان روشنفکری ایران تهیه نمایم. وقتی شروع به کار کردم دیدم که برای انجام چنین کاری، زمانی حداقل ۵ – ۶ ساله و تیمی از نفرات پژوهشگر و همراه لازم است؛ بنابراین به انجام یک بررسی بسیار مختصر و تقریبا محدود به برخی چهره‌های برجسته این جریان بسنده کردم. رهبر معظم انقلاب بارها و بارها به موضوع روشنفکری به شکل صریح پرداخته اند و در پاره ای موارد به مصادیق و مواردی از این جریان اشاره داشته اند.