منفى خواهد داشت.همچنین«سخاوت»نباید لطمه به آبرو وحیثیت و زندگى کسانى که به انسان وابستهاند،زند.
«سخاوت»باید در اموال حلال باشد،نه اموالى که از راههاى حرام و یا ظلم و ستم بهدست آمده است،مانند،«سخاوت»بسیارى از سلاطین ظالم و ستمگر.
همچنین«سخاوت»نباید در اموال مربوط به بیت المال باشد،زیرا اموال بیت المال،حساب و کتاب مخصوص به خود دارد که باید به دقت رعایت گردد.
راههاى کسب سخاوت
این فضیلت اخلاقى مانند سایر فضایل،با تعلیم و تربیت و اندیشه و تفکر و تمرین ممارستحاصل مىشود.
توجه به این حقیقت که این اموال و ثروتها،امانتهاى الهى در دست ماست و هیچکدام دوام و بقایى ندارد،انسان را وا مىدارد با بذل و بخشش،آن را در صندوق امانتالهى،براى روزى که دستها خالى است،ذخیره کند.همچنین دقت در آثار و برکات وپیامدهاى مهمى که براى«سخاوت»در مطالب قبل ذکر شد،مشوق مؤثرى در امر«سخاوت»است.
مطالعه تاریخ زندگى سخاوتمندان و بخیلان و مقایسه آن دو با یکدیگر و احترام وآبرو و شخصیتى که گروه اول داشتند و ذلت و بد نامى که دامنگیر گروه دوم بوده استنیز در ایجاد این«سخاوت اخلاقى»بسیار مؤثر است.
اینها جنبههاى تعلیماتى این مساله است،اما از نظر عملى،هر قدر تمرین و ممارستبیشترى در این زمینه شود،توفیق زیادترى در به دست آوردن این فضیلت اخلاقىحاصل مىگردد،زیرا تکرار اعمال سخاوتمندانه و بذل و بخشش،هر چند از راه تحمیلبر نفس خویش باشد،به تدریجبه صورت عادت و سپس مبدل به حالت،و سرانجام بهیک ملکه اخلاقى مبدل خواهد گردید.
در ضمن،تربیت پدر و مادر و معلم و استاد در این زمینه،بسیار مؤثر است.اگر آنهاکودکان را از آغاز عمر به«جود»و«سخاوت»عادت دهند،این ملکه،به آسانى دروجود آنها ریشه مىدواند و در بزرگى جزء زندگى آنان مىشود.
در حالات«صاحب بن عباد»آمده است که در کودکى هنگامى که مىخواستبراىفرا گرفتن درس دینى به مسجد برود،همیشه مادرش یک دینار و یک درهم به او مىدادو مىگفت:«این را به اولین فقیرى بده که در مسیر راه خود مىبینى».کمکم این خصلت دروجودش ریشه دار شد تا این که در بزرگى چنان بذل و بخششى مىکرد که همه به اوآفرین مىگفتند.اگر کسى بعد از ظهر ماه مبارک رمضان به خانهاش مىآمد،سخاوتشمانع از آن مىشد که کسى بدون خوردن افطار از خانه او بیرون رود.هر روز حداقلهزار نفر بر سر سفره او افطار مىکردند و بذل و بخشش او در ماه رمضان به اندازه تمامماههاى سال بود. (26)
از شگفتیهاى دیگر زندگى او چنین نقل مىکنند:«روزى نوشابه براى او آوردند،ازنزدیکانش نسبتبه آن نوشابه سوء ظن پیدا کرد و گفت:از این نوشابه ننوش،زیرا مسموماست، خدمتکارى که آن قدرح را آورده بود،همچنان ایستاده بود.«صاحب بن عباد»بهشخصى که ادعاى مسموم بودن آن را مىکرد،گفت:به چه دلیل مىگویى که این مسموم است؟گفت: بهترین راه این است که کسى که این قدرح را آورده و به دست تو داده،موردآزمایش قرار گیرد و از آن بنوشد،«صاحب»گفت:من به این کار راضى نیستم،آن شخصگفت:به وسیله یک مرغ خانگى آزمایش کن.«صاحب»گفت:کشتن حیوان به این صورت نیزجایز نیست،سپس دستور داد:قدح آب را واژگون کردند و آب را ریختند و به خدمتکار گفت:
برو و دیگر در خانه من قدم مگذار،ولى با این حال دستور داد:حقوق او را به طور کاملبپردازند.سپس گفت:هرگز نباید یقین را با شک از بین برد و مجازات به وسیله قطع حقوق،دلیل بر پستى است» (27)
این بحث را با چند حدیث و سخنانى از بعضى از بزرگان پایان مىدهیم:
پیامبر اکرم صلى الله علیه و اله مىفرمایند:«الجنة دار الاسخیاء،بهشتخانه سخاوتمندان است» (28)
امام صادق علیه السلام مىفرمایند که خداوند فرمود:«انى جواد کریم لا یجاورنى لئیم، منبخشنده با سخاوتم،افراد پست و بخیل نمىتوانند در جوار من(در بهشت)جاى بگیرند.» (29)
در حدیث دیگرى از پیامبر اسلام صلى الله علیه و اله آمده است:«طعام الجواد دواء و طعامالبخیل داء،طعام سخاوتمند،دواست و طعام بخیل،درد و بیمارى است» (30)
یکى از عارفان به نام«ابن سماک (31) »مىگوید:«عجبت لمن یشترى الممالیک بماله ولا یشترى الاحرار بمعروفه،در شگفتم!از کسانى که بردگان را با مال خود خریدارى مىکنند،ولى آزادهها را با احسان و نیکى،در بند محبتخود در نمىآورند.» (32)
به عربى گفتند:آقا و بزرگ شما کیست؟گفت:«من احتمل شتمنا و اعطى سائلنا واغضى جاهلنا،کسى که
بدگویىهاى ما را تحمل کند و به نیازمندان ببخشد و از اعمالجاهلان چشم پوشى کند.» (33)