از همین رو امام‌ صادق فرمود: «قال رسول الله‏ صلى الله علیه و آله‏ لعلى ‏علیه السلام: «هل تدرى لم سمیت فاطمه؟ قال على‏ علیه السلام لم سمیت فاطمة یا رسول‏ الله؟ قال: لانها فطمت هى و شیعتها من‏ النار.» (مجمع الزوائد،ج8،ص51) :رسول گرامى اسلام‏ به حضرت على‏ علیه السلام فرمود: آیا مى‏دانى براى‏ چه فاطمه ‏علیها السلام به این نام نامیده شد؟ حضرت على‏ علیه السلام فرمود: براى چه؟ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: براى آن که او و شیعیانش از آتش (جهنم) منع شدند.) دوم- «بریدگی از شر و بدی ها» بطور کلی شر و خیر دو امر متقابل و متضادند کسی که از شر بریده و منفصل باشد و شر و بدی در او راه نداشته باشد خیر و حسن مطلق است، و چنین حسن خدادی کاشف از طهارت و قداست ظاهر و باطن او خواهد بود، اسم مبارک «فاطمه» مشتق از مصدر «فطم » است که در لغت عرب به معناى بریدن، قطع کردن و جداشدن است. لفظ فاطمه از جهت هیئت به صورت صیغه «فاعل » است، ولى داراى معناى مفعولى است و به معناى بریده و جدا شده مى باشد.(لسان العرب، ج 10،ص 289) پیامبر گرامی از این جهت نام فاطمه را بر نوزاد متولد شده نهادند تا به امت اسلامی این پیام را منتقل کنند که با شخصیتی روبرو خواهند بود که از چنین طهارت و قداستی برخوردارند. از همین روست یونس بن ظبیان نقل مى کند: امام صادق علیه السلام پس از شمارش اسامى حضرت فاطمه علیها السلام، فرمود: «اتدرى اى شى ء تفسیر فاطمه؟ قلت: اخبرنى یا سیدى. قال: فطمت من الشر» (.بحار الانوار، ج 43، باب2) یونس! آیا مى دانى تفسیر فاطمه چیست؟ گفتم: مرا از آن آگاه سازید. فرمود: دورى از شر و بدى» سوم- «ناتوانی ازدرک مرتبه فاطمه سلام الله علیها» سومین حکمت مسمی شدن حضرت به اسم مبارک و مقدس «فاطمه» اشاره به ناتوانی معرفت بشر نسبت به مرتبه ملکوتی حضرت فاطمه است، و پیامبر با این اسم گذاری می خواستند این پیام را به ما منتقل نمایند که معرفت به مرتبه ملکوتی حضرت فاطمه فراتر از استعداد و درک بشری است. از همین روست که امام صادق علیه السلام فرمود: «و انما سمیت فاطمة لان الخلق فطمواعن معرفتها»(فاطمة من المهد الى اللحد.) ;همانا فاطمه نامیده شد، چون خلق از معرفت و شناخت (عظمت و شخصیت و مراتب وجودى) او دورند» به دلیل داشتن چنین مرتبه ملکوتی و عظمت معنوی و قدسی و سخت بودن از معرفت به مرتبه ملکوتی آن حضرت است که امام صادق علیه السلام در تفسیر سوره قدر فرمودند: (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ): اللَّیلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَک لَیلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا:منظور از «لیله»در سورة قدر،فاطمه و منظور از قدر،الله است، پس هر کسی فاطمه را شناخت، آن گونه که سزاوار شناختن است، به درستی که شب قدر را درک کرده است و غیر از این نیست که فاطمه، فاطمه نامیده شد، به خاطر اینکه خلق از شناخت و معرفت او بریده شده اند:بحارالانوار،ج43،ص65».