د .   کم رنگ شدن حجاب اسلامی بین دانش آموزان و دلایل آن به نظر می­رسد یکی ازمسائل نسل جوان در جامعه چرایی و چگونگی پوشش یا به عبارت کامل‫تر حجاب کامل اسلامی باشد. اگر ما درکانون خانواده به عنوان نخستین وکوچکترین واحد تشکیل دهنده جامعه و مهم‫ترین و تأثیرگذارترین نهاد در فرهنگ سازی و انتقال مفاهیم فرهنگی به این پرسش در واقع چرایی لزوم رعایت حجاب اسلامی پاسخ دهیم،‌ انتخاب چگونگی رعایت حجاب از طرف دانش آموزان در مراحل بعدی با توجه به گستردگی قلمرو پوشش که به عوامل محیطی و فرهنگی و سنتی یک جامعه برمی­گردد عاقلانه­ تر، هنجارپذیرتر و قابل پذیرش ­تر خواهد بود . اما متأسفانه در چند دهه اخیر بخصوص از زمانی که افراد خانواده بیشترین وقت خود را صرف دیدن برنامه­ های  بنگاه­ های فرهنگ ­ساز غربی و شبکه­ های مجازی در اینترنت و شبکه­ های ترویج کننده افکار غربی– غیراسلامی  از رسانه­ای به اسم ماهواره می­کنند و در معنای کلمه دچار تهاجم فرهنگ­های غیربومی و اسلامی شده­ اند؛ کارکرد تربیتی خانواده­ ها به عنوان انتقال­ دهندگان اولیه مسائل فرهنگی سنتی و اسلامی به اندازه کافی مطلوب نبوده و نیست. این مسئله شاید کلید بسیاری از درهای بسته افکار دانش آموزان و جوانان ما برای پذیرش چرایی و چگونگی حجاب باشد. از طرف دیگر مدارس ما به عنوان نخستین نهاد آموزشی و تربیتی فرا خانواده در تقابلی نابرابر باید جوان و نوجوانی را که ذهن و خواسته هایش تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد به سوی فرهنگ متعالی اسلامی و انسانی سوق دهند. فرهنگی که برای نهادینه شدن نیاز به حمایت از سوی جامعه رسان ه­ای و نهاد خانواده دارد و اگر این حمایت مطلوب صورت نگیرد قطعا به تلاش مربیان در مدارس پاسخ چشم گیری داده نمی­ شود. مربیان و مدیران مدارس- این نهاد فرهنگ ساز و انسان ساز- از دل جامعه برخواسته و تحت تأثیر عوامل موجود در آن هستند و شاید هم به مراتبی این تأثیر پذیری خود را در کلاس درس؛ بسیار عمیق اما نا محسوس به دانش آموزان انتقال دهند. در این صورت وای بر روزگار فرهنگی جامعه ای که فرهنگیانش هم در قبول و اجرای مسائل مهمی چون حجاب و …. خود صاحب تردید و یا هنجارشکنی باشند. “به قولی هر چه بگندد نمکش می زنند وای بروزی که بگندد نمک ” این موارد نیز از قابل تأمل­ترین مسائل در سیر قهقرای حجاب در نزد جوانان ما بخصوص در سطح جامعه است . از سالیان دور گفته اند که بال های ترقی یک جامعه خانواده و سپس آموزش و پرورش است که اگر هر دو قوی و هماهنگ عمل کنند، هدف جامعه اسلامی که تربیت انسانی متمدن و متعهد و متفکر است در سایه سار مبانی اسلامی تحقق می­یابد. لازم به ذکر است که در  نهادینه کردن حجاب کامل اسلامی و عفاف که فرزند خلف حجاب است می توان به نفش مؤثر و فرازمانی رسانه­ هایی چون رادیو و تلویزیون توجه داشت. متأسفانه هر چه دلسوزان  فرهنگ حجاب در جامعه  با اجرای برنامه­ های فرهنگی و آموزشی در صدد احیای فرهنگ حجاب اسلامی هستند دست اندرکاران سینمایی و تلویزیونی ما با استفاده از بازیگران زن که  بی حجابی را در لفاف بدحجابی تبلیغ و قبح آن را تضعیف می­کنند، نوجوانان مخصوصا دانش آموزان را دچار نوعی پارادوکس رفتاری کرده ­اند. این در حالی است که با بی توجهی به مسئله الگو سازی درست ؛ نوجوانان و دانش آموزان، بازیگران و هنرمندان را الگوی خود قرار داده و حتی در انتخاب تکیه کلام­ ها از تکیه کلام این عناصر به اصطلاح فرهنگ ساز استفاده می­کنند. فکر کنید در خانواده والدین و در مدارس معلمان پرورشی و آموزشی، همت خود را در تبیین برتری حجاب اسلامی به دانش آموز به کار گیرند و آن­ها را مجاب کنند اما جوان در سطح جامعه در مترو و اماکن عمومی….  تصویری دیگری از بازیگر زن محبوب خود را بر دیوارها و تابلوها در معرض دید عموم با حجابی غیرمتعارف و آرایشی بیش از حد معمول ببیند. با وجود الگوهای بسیار ارزنده و فرازمانی در تاریخ اسلام، جهت معرفی الگو به جوانان و دانش آموزان، متأسفانه مسئولان فرهنگی گام­ های زیاد اما عجولانه، غیرکارشناسانه و گاهاَ تکراری در کیفیت و تأثیرگذاری ضعیف و نامطلوبی را برداشته اند. بطوری که اطلاعات قشر جوان مخصوصا محصل  در خصوص بازیگران، بازیکنان؛  خوانندگان به مراتب بیشتر از الگوهای بزرگ دینی و اسلامی ما است. به علاوه سال­های دفاع مقدس و حضور بانوان محجبه در عرصه­ های مختلف در تثبیت نظام جمهوری اسلامی و شکوفایی علمی و فرهنگی چنان قابل توجه بوده است که می­توانیم از این فرصت در جهت ارائه الگوهای زمانی و ایرانی برای هدایت جوانان استفاده کنیم. خلاء الگو سازی اسلامی و بومی در جامعه برای داشتن حجاب مطلوب و عفاف بسیار دیده می­شود و یکی از مهم­ترین دلایل تضعیف حجاب کامل اسلامی در نزد جوانان است. از دیدگاهی دیگر می­توان گفت که موازی کاری در برنامه­ های ترویج فرهنگ حجاب کامل اسلامی از سوی دستگاه­ های ذیربط نتیجه ه­ای نامط