چرا سرزنش!
✍روح الله کریمی خویگانی
لیلا خانوم رفته برای عید خرید کرده و خریداشو به زهرا خانوم نشون میده، میگه زهرا خانوم این کیف رو گرفتم دویست هزار تومان، خوبه؟
زهرا خانوم هم کیف رو برانداز میکنه و میگه لیلا خانوم، خیلی گرون خریدی، دیروز خونه اکرم خانوم بودم از این بهترشو گرفته بود صد هزار تومان!!
لیلا خانوم هم حالش بد میشه!! نه تنها تعریف و تمجیدی که انتظار داشت رو نگرفت، بلکه حالا یا باید بیفته به جون شوهر بدبختش که بریم پس بدیم(که تیر بزنی به آقایون بهتره تا بگی بریم پس بدیم) یا اگه نتونست پس بده دیگه ذوق و شوق استفاده از اون کیف رو نداره...
کی باعث این قضیه شد؟ زهرا خانوم. چرا؟ چون مهارت نداره، نمی فهمه وقتی یکی داره میگه بیا ببین چی خریدم، اون دیگه مراحل خرید(گرونی یا ارزونی) رو پشت سر گذاشته و الان نمیخواد راجع به قیمتش بشنوه، بلکه حالا که می خواد استفاده کنه دوست داره با تعریف و تمجید شما لذت بیشتری ببره، ولی چون زهرا خانم اینو نمی فهمه، کاری میکنه که داستان عوض میشه...
یادمون باشه هر کی از موفقیت هاش، کارهاش، انتخاب هاش، تصمیماش و ... برا ما میگه، نمی خواد اونا را به بوته ی نقد بگذاره، می خواد تأیید و تمجید بگیره، پس اینو ازش دریغ نکنیم.
ممکنه بگید خوب اگه اشتباه می کنه چی؟ بازم تعریف کنیم؟!
اولا هر وقت مردم از ما خواستند که ببینن تصمیمشون درسته یا نه، اون موقع ما نظرمون رو بگیم، مثلا اگه پرسیدن که ببین بین این دو تا کیف موندم کدوم رو بگیرم، ممکنه شما هم نظرتون رو بگید، اینجا نظرتون رو بگید.
ثانیا اگه یه جا فردی خرید کرده و اشتباه کرده، نیازی نیست اون موقع بهش بگید؛ بلکه بعدها اگه شما جایی سراغ دارید که جنس خوب داره و ارزون میده، بهش معرفی کنید. بگید اینجا هم هست خوبه یه سری بزنید.
به هر جهت این پست رو گذاشتم که بگم گاهی کلمات به شدت روی حال ما تأثیر می گذاره.