اگر گوشِ ما پاک بود، این اندازه صداهایِ اضافه نمی‌شنیدیم، آن وقت فقط یک صدایِ ناهنجارِ نامشروع که خلافِ رضایِ حضرتِ حق است می‌شنویدیم، آن وقت حالِ ما را بد می‌کرد، آن‌قدر این صفحه‌ی نَفس بیچاره شده است که متوجّه نیست… طرف می‌گوید: من نمی‌دانم آن کسی که موسیقی گوش نمی‌دهد، اصلاً چطور زندگی می‌کنند! الآن ما مشکلی داریم؟! اینطور هم نیست، فرمود: این ذکرِ توست که دل‌ها را آرام می‌کند، «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» [۱۳] یعنی فقط و فقط دل با یادِ او آرام می‌شود. دل با هیچ چیزِ دیگری آرام نمی‌شود، همه‌ی آن‌ها قُلّابی و مُخَدّر و وَهم است، انگار که به تو مخدّر زده‌اند، ما بایستی چکار کنیم؟ اصلاً می‌شود این قدرتِ خدای متعال را فهمید؟ قدمِ اول این است که خوب… اهمیّتِ حبّ و بغض ما اصلاً أسماء و صفاتِ تو را هم نمی‌فهمیم، ما تو را نمی‌شناسیم، اگر ائمه علیهم صلواه الله نبودند، که این جملات باعث می‌شود ما با احتیاط… دیگر وقتی می‌گوییم یا مَن لَهُ القُدرَتُه وَ الکَمال، برای همین است وقتی بعضی از رَبّانی‌ها خدا را هم یاد می‌کردند، عذرخواهی می‌کردند. برای همین از عباداتِ خودشان عذرخواهی می‌کردند، می‌گفتند: خدایا! تو دستور داده‌ای که بگو «ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین» [۱۴] من می‌گویم؛ وگرنه من نمی‌خواهم دروغ بگویم‌ها! چون ایّاکَ نَسْتَعین یعنی من فقط از تو یاری می‌خواهم، من اینطوری هستم؟ پول دستِ هر کسی باشد من به سمتِ او می‌روم، هر کسی کار در دستِ او باشد، هر کسی رابطه داشته باشد، ایّاکَ نَسْتَعین کجاست؟ می‌گفتند: خدایا غلط کردیم! ما نمی‌خواستیم دروغ بگوییم‌ها، خودت به ما گفتی در نماز سوره‌ی حمد را بخوانیم، در سوره‌ی حمد هم می‌گویی ایّاکَ نَسْتَعین! من نمی‌خواهم دروغ بگویم‌ها، خودت مرا مجبور می‌کنی. همین عذرخواهیِ او هم به من توجّه می‌دهد که من خیال نکنم چند شب آمدیم و مناجات کردیم… اولِ شرک این است که من خیال کنم کاری کرده‌ام، مثلاً او سه روز است روزه می‌گیرد، ما یک ماه است روزه می‌گیریم! امام زین‌العابدین علیه السلام فرمودند: اللّهُمَّ أَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّهٍ بِغَیْرِ ذِکْرِکَ تو اجازه دادی من اسمِ تو را ببرم، من هم کنارِ آن خیلی کارهایِ دیگر هم کردم. در این ماهِ رمضان چقدر مرا توصیه کردی؟ من باز هم کارِ خودم را کردم. چقدر وقتِ خودم را صرفِ کارهایِ دیگر کردم؟ اصلاً نمی‌فهمم قدرتِ تو چیست. حالا که من اصلاً به شناخت راهی ندارم، باید چکار کنم؟ من که چون او را نمی‌فهمم می‌خواهَم یا کَریم و یا عَلیم بگویم باید عذرخواهی کنم، من چطور با این موجودِ ناشناخته ارتباط بگیرم؟ راهِ درمان چیست؟ من چطور با خدای متعال ارتباط برقرار کنم؟ فرموده‌اند راهِ آن محبّت است، برای همین است که این اندازه کَرَم کرده و منّت گذاشته است. همه‌ی شما در مدرسه درسِ دینی داشته‌اید، کسی با درسِ دینیِ خُشک ارتباطِ کسی با خدای متعال خوب نمی‌شود، پس فکر کرده‌اید چرا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم روی حبِّ امیرالمؤمنین علیه السلام تأکید کرده است؟ «حُبُّ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ حَسَنَهٌ، لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَهٌ»[۱۵] چون معارف سخت است، صعوبَت دارد، خشک است، الان دیدید، کمی بحثِ معارفی کردیم جلسه خشک شد، برایِ ما سخت می‌شود، تحمّلِ ما کم می‌شود، به ما منِت گذاشت، کُنتُم بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ حَتّى مَنَّ عَلَیْنا بِکُمْ[۱۶] فرمود: دین‌تان را با محبّت پیش ببرید، اگر کسی به امیرالمؤمنین علیه السلام دل بدهد، ممکن است به عشقِ امیرالمؤمنین علیه السلام کاری کند، ولی من اصلاً معرفتی ندارم، نه اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام را می‌شناسم، نه! او را نمی‌شناسم، کما اینکه حضرت جواد علیه السلام در موردِ حضرتِ زهرا سلام الله علیها به ما آموختند که بگوییم: ما خیال می‌کنیم تو را دوست داریم، ما که حقیقتِ شما را نمی‌شناسیم. موتورِ محرّکِ ما حبّ و بغضِ ماست، امکان ندارد کسی نسبت به دشمن حضرت زهرا سلام الله علیها بغض نداشته باشد و بتواند در مسیرِ حق حرکت کند، و در امتدادِ آن مثلِ اسرائیل! اگر فردا کسی آنجا برود و مرگ بر اسرائیل بگوید، قبل از آن باید بگوید مرگ بر قاتلِ حضرت زهرا سلام الله علیها که همه‌ی بدبختی‌ها از اوست، این‌ها هم اذنابِ او هستند، اگر آن را نبیند، اصلاً نمی‌تواند این ظلم را ببیند. حب و بغض؛ و اگر کسی عشق به امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها نداشته باشد نمی‌تواند آن طاغوت را نفی کند، همه‌ی موتورِ محرّکِ ما محبّتِ ماست. لذا برهانِ حضرتِ ابراهیم علیه السلام محبّت است، حضرت ابراهیم پیشِ کسانی که خورشید و ماه می‌پرستیدند می‌رفتند، می‌فرمودند: رَبّ این است؟ باشد این رَبّ؛ «فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ»[۱۷] همینکه افول می‌کرد، می‌فرمودند: من این خدا را قبول ندارم؛