#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی #شب_نهم
#مجتبی_روشن_روان
خود را مقیم وادی احساس می کنم
دل را خمار بوی گل یاس می کنم
تا نام پاک ساقی لب تشنه می برم
بوی تو را به میکده احساس می کنم
تا وا کنی دگر گرهِ کورِ کارِ من...
خود را دخیل حضرت عباس می کنم
اشكي كه داده اي به دو دنيا نمي دهم
کی اعتنا به گوهر و الماس مي كنم؟
تا که بیایی از سفر ای باغبان عشق
یاد گل شکسته قد از داس می کنم
امشب برای خواندنِ این روضه های سخت
آقا ببخش این همه وسواس می کنم!
دست بریده بود و علم بود و مشک بود
قد خمیده بود و حرم بود و اشک بود
@aleyasein