یک شب با اغتشاش‌گران 🔹فیلم‌های منتشرشده از اغتشاشات و حضور پررنگ نوجوان‌ها در آن برایم عجیب بود. عصر چهارشنبه برای شناخت بیشتر این طیف میان معترضان رفتم. پیدا کردن‌شان سخت نبود. ساعت ۱۷:۳۰ در تقاطع خیابان مظفر با چند دختر و پسر جوان همراه شدم؛ همگی تقریبا زیر ۱۸ سال. با اولین شعارها همراهی کردم و وارد خیابان ولی‌عصر شدیم. پلیس مانعِ تجمع می‌شد. شلیک اولین گاز اشک‌آور حسابی چشم و گلویم را سوزاند. 🔹روال کار این بود که اول شعار می‌دادیم و وقتی حدود ۴۰ نفر می‌شدیم با هدایت لیدرهای موتورسوار خیابان را می‌بستیم. برخوردها خشن بود. متوجه شدم برخی چاقوی جیبی و اسپری فلفل داشتند. 🔹قرار بعدی میدان فردوسی بود. در مسیر هم‌کلام شدیم. کار را جدی گرفته بودند اما بعضا شوخی‌های غیراخلاقی بین دختر و پسرها رد و بدل می‌شد. در شوخی‌هایشان هم عصبی بودند. واژه‌هایی به کار می‌بردند که ویژه زیست مجازی بود. رفتارشان مثل قهرمان بازی‌های رایانه‌ای بود. انگار خرابکاری را برای هیجانش انجام می‌دادند؛ یک‌جور تخلیه انرژی اما در گوشه دیگر میدان، ماجرا فرق می‌کرد. ماجرای بازی گیمرهای خشن در پازل لیدرهای موتورسوار را اینجا بخوانید @Farsna @alfavayedolkoronaieh🌱