احمد پناهیان ❤️نگاهم که به میدان آزادی افتاد با خودم گفتم این هم نماد دست ساز ما است برای آرمان آزادی. اما من نمادها و نشانه های گویاتری را دیده ام و میشناسم. که جان را به هویت آزاد آرمانی ما وصل میکند. متحول میکند و هویت میدهد. چرا؟. رسیدم فرودگاه. ❤️دو تا روحانی کنار هم در هواپیما اتفاق نادری است. برای خودم هم جالب بود که صندلیم کنار یک طلبه بود. تا دیدمش شناختمش. با آن عینک ته استکانی و چفیه دائمیش. از پشت ماسکش. سلامی کردم و نشستم. نمیخواستم مزاحمش باشم. شروع کردم قرآن خواندن. اما او شروع کرد ❤️کجا میروی؟ گفتم بشاگرد. گفت من هم میروم میناب سخنرانی کنم. برای یادواره یک شهید. پسر شهید مرا دعوت کرده. آنجا برای نوجوانان محروم و مظلوم مشغول کار فرهنگی است. احمد پناهیان بود. ❤️این همه سال جهادی ها بشاگرد میروند، چرا بشاگرد رشد نمیکند؟ گفتم حاج آقا دو رویکرد محرومیت زدایی وجود دارد یکی نگاه خیریه ای که صرفا کمک مادی میکند و توسعه ظاهری را نشانه میگیرد. یکی سبک انقلابی که نمادش حاج عبدالله والی است. پرورش نسل و هویت دادن به آنها برایش اصل است. خروجی سبک حاج عبدالله که با روش مدیریت اداری مرسوم هم فرق میکند رشد یک نسل جوان دارای هویت انقلابی است و به دست او بشاگرد آباد میشود. مدیران کلیدی استان هرمزگان تربیت شدگان بشاگردند. طلاب فاضل درگیر سر صحنه و دانشمند هسته ای و حفاظ قرآن و بازیکن دختر عضو تیم ملی و خلاصه یک نسل برخاسته محصول اصلی جریان جهادی والی بشاگرد است. ❤️این را که گفتم شروع کرد به خاطرات عجیبی که نشنیده بودم. گفت سال ۷۰ مسوول امور فرهنگی طلاب خارجی قم بودم. به ذهنم زد که اگر بخواهم تحولی در جان آنها رقم بزنم به کربلای سیدالشهدا وصل کنم آنها را. کربلا که نمیشد رفت، به ذهنم زد آنها را به مقتل شهدایمان ببرم. آن موقع این حرکت عجیب و غیر قابل درک بود. پانصد طلبه خارجی. خیلی ها گفتند بی خیال شو. اما برایم روشن بود که این مسیر جواب میدهد. ❤️احمدپناهیان اولین کسی بود که ایده اتصال دل انسانها به خاک مقتل شهدا و روایتگری آنها به ذهنش خطور کرده بود. کمک کار او نیز مرحوم ضابط بود که بعدها بنیان گذار روایتگری شهدا شد. داستان اولین سفر راهیان نور را از خودش باید شنید. تمام مسیر سخن گفت و دلم را برد با جملاتش. میگفت طلاب خارجی هر سال اصرار میکردند که باز هم برویم. شد هفت سال هر سال شلمچه و طلاییه و... ❤️جمله آخرش این بود که این جمله زیارت اربعین که لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله یک واقعه ذهنی نیست. بلکه یک اتفاق در قلوب انسانها است. میگفت صرف نقل کردن خاطرات هم کافی نیست. باید جانها با آیات الهی وصل شود تا زیر و رو شود. با خودم احساس کردم یک فهم جدید از نشانه های هویت و ارتباط با آن ها بدست آوردم. میدان مغناطیسی که سردار شهید قدس میگفت. میدان آزادی. بشاگرد. مقتل شهدا. کربلا..... @ali_mahdiyan