منطقه قرمز ۱۱
🔻نیمه شبها ظاهرش اینه که همه خوابند و کاری نیست. ولی واقعیت اینه که نیمه شبها احتیاج بیماران بیشتره. شبها بیمارها خجالت میکشن کسی را صدا بزنن. میترسن شاید بقیه بیمارها بیدار شن. از کنار اتاقی عبور نمیکنی مگر اینکه کسی کاری داره باهات. شبها بیمارها یاد خانواده میافتن دلتنگ میشن. احساس بیماری هم در شب بیشتر میشه.
🔻شب از کنار اتاقی عبور میکردم دیدم مردی پنجاه و چند ساله با موهای جوگندمی روی تخت نشسته، رفتم نزدیک آهسته گفتم کاری دارید؟ گفت میتونی این پارچه رو خیس کنی ؟ تب دارم. چفیه ای بود . گرفتم و با آب ترش کردم. بهش دادم.
🔻نفس کشیدن براش سخت بود. گفت درجه اکسیژن رو بیشتر میکنی؟ انجام دادم. رفتم بیرون و چرخ زدم و برگشتم دیدم نشسته. گفتم چی کار دارید؟ گفت میخوام وضو بگیرم. بلندش کردم تلو تلو میخورد. گفت باید وضو بگیرم جبیره ای.
🔻دوست داشتم کمکش کنم نمیدونستم چطوری. نمیدونم کی بود و چی کاره بود. اما احساس میکردم خیلی با صلابت و صبوره. شاید تو این مدت فقط یک بار شنیدم که وسط نفس نفس زدنهاش گفت «خسته شدم».
🔻گفتم چی کار کنم حاجی؟ گفت پشتم رو کمی ماساژ بده. کارهایی که پرستارها یادم داده بودند انجام دادم. دیدم زیر لب میگه شکر خدایا شکر.
🔻نمیدونم بچه هاش چه حالی دارند الان؟ نمیدونم روز پدر رو چطور قراره به باباشون تبریک بگن؟ فقط میدونم باباهای زیادی قرنطینه اند و بچه هاشون نگرانشون. باباهای با صلابتی که بودنشون توی خونه برای اون خونه احساس امنیت و آرامشه.
🔻 بچه ها! رفقا! حضرت آقا تو سخنرانیش گفت روی دعاهای شماها حساب کرده. دعا کنید برای این باباها. برای خونواده هاشون. برای دل بچه هاشون. دعا کنید این شبها به حق بابای همه مظلومین عالم علی علیه السلام.
@ali_mahdiyan