#روضه_مکتوب(۹)
#شهادت_امام_صادق_ع
◾️
روضه شب شهادت امام صادق ع
🔰نویسنده:علی ماندهی فرد🔰
※ بِسْــمِ اللهِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحیـــمْ ※
🔸
خطبه:
السَلامُ عَلیکَ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.
🔹
شعرمقدمه:
ما گداییم گدای پسر فاطمه ایم
بوسه زن های عبای پسر فاطمه ایم
بنویسید فدای پسر فاطمه ایم
گریه کن های عزای پسر فاطمه ایم
چشم ما چشمه ای اندازه ی دریا دارد
هر چه ما گریه کنیم از غم او جا دارد
[تو این شب ها هرچه برای غربت ومظلومیت آقا اشک بریزیم بازم کم است،فقط کافی است یک نگاه کنی به مزار خاکی ایشان،داغ دلتان تازه می شود]
پیرمردی که خدا در سخنش پیدا بود ...
زردی برگ گل یاسمنش پیدا بود
سنّ بالایش از آن خم شدنش پیدا بود
با وجودی که خزان در بدنش پیدا بود ...
🔸
مقدمه سازی روضه:
با اینکه آقا و مولای ما شیخ الائمه ع بود نزدیک۷۰ سال از سن ایشان می گذشت، ناجیب ها مراعات سن ایشان را نکردند چند بار عقب مرکب آقا را دواندند.
🔹
شعرروضه:
نیمه شب بر سر سجّاده عبادت می کرد
مثل یک عاشق دلداده عبادت می کرد
ماجرایی که نباید بشود، امّا شد
باز هم واژه ی «حرمت شکنی» معنا شد
🔸
متن روضه:
تو این ایام حرمت آقا را شکستن،جسارت کردند،به دستور منصور دوانقی ملعون نیمه شب ریختن منزل امام صادق ع،حضرت را بدون عبا و عمامه بادست های بسته بردن کاخ منصور،ای کاش فقط همین جسارت می کردند یک جسارت دیگه ام کردند منزل آقا را آتش زدند
پای آتش به در خانه ی آقا وا شد
در آتش زده مثل جگر زهرا شد ...
تا شکست آینه اش اشک زلالش افتاد
با تماشای چنین منظره بالش افتاد
تا که وحشت به دل اهل و عیالش افتاد ...
باز هم خاطره ای بد به خیالش افتاد
چه خاطره ای؟
بزارید برایتان بگویم نقل شده وقتی منزل حضرت را آتش زدند آقا با کمک همسایه ها آتش را خاموش کردند،اما دیدند حضرت رفتند یک گوشه منزل روی زمین نشستن شروع کردن به گریه کردن.گفتند آقاجان باز به خیر گذشت به کسی آسیب نرسید آقا فرمود گریه ام برای این چیزها نیست،وقتی خانه را آتش زدند شماها بودید کمک کردید با این حال بچه هام وحشت کرده بودند آرام و قرار نداشتند، این صحنه من را یاد جدم اباعبدالله انداخت یاد عصر عاشورا آن وقتی که دیگر هیچ مردی نبود جز امام سجادع،این بچه ها چه حالی داشتن.
در روایت داریم وقتی آمدند پیش امام سجادع گفتند چه کارکنیم؟حضرت فرمودند:عليكُنَّ بالفرار.
امان از دل زینب
🔹
شعر زبان حال:
نمردم آخر سرتو رو نیزه دیدم
پی تو روی خار دویدم
چیا ز حرمله شنیدم
تو اون شلوغی چطور لباس تو در اومد
دیدم که شمر با خنجر اومد
حسین حسین حسین
🔸
گریز روضه:
مثل امروزی بدن امام صادق را با چه عزت و احترامی تشیع کردن،چند هزار نفر آمدن برای تشیع اما بمیرم برای جد غریب اش اباعبدالله که چند هزار نفر آمدن برای ضربه زدن،کسی بدن را تشیع نکرد
🔹
شعرپایانی:
کفنی داشت زخاک وکفنی داشت زخون
تانگویند حسین بی کفن است.
🔸
منابع:
.معالي السبطین ص٨٩
.وسیلة الدارین ص٣۴٣
.منتهی الامال ص۸۵۶ ۸۵۵
.اصول کافی،جلد 1،ص473.
.معالی السبطین ج۲ ص۱۵۶
.حیاة الامام الحسین ع، ج 3، ص 298 ـ 299.
.مأساة الحسین، ص 117 .
⭐
پخش محتوای کانال با ذکر لینک کانال بلامانع است.
❌کانال مهارت روضه خوانی|علی ماندهی فرد❌
👇👇👇👇👇
@ali_mandehifard