🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 آنانکه در دامن شهیدان پروریدند ازخودگذشتندوبه قُرب حق رسیدند درراه حق از پاره های جان گذشتند در دفتر ایثارشان عزت نوشتند هرگز ندیدیم بُغض خلوتهایشان را آهنگ هِق هِق های قلب تنگشان را شب های دلتنگی آنان بی سحر بود فریاد بی صدای شان پسر پسر بود شبهای دلتنگی که مادرمویه میخواند بابا به تسکین دلش دلگویه میخواند افسوس یک یک میرونددرسینهٔ خاک تاکه شوندمهمان فرزندان در افلاک افسوس باغ عمرشان آرام آرام گیرد بخود رنگ خزان آرام آرام از «.........................» بگویم آنکه شده در عشق شیدایی بگویم مردی که در راه خدا داغ پسر دید داغ دو تا آلاله و پاره جگر دید یک روز داغ«.......»رادیداین مرد درخون شناور ثمرش رادیداین مرد روزی که«.........» او شد آسمانی قد پدر دیگر شده زین غم کمانی میسوخت چون شمع ازفراق بچه هایش دلتنگ بوده تا ببیند لاله هایش رفت از جهان«...............» مان دیگر شده مهمان سفرهٔ شهیدان دیگربه سرآمد فراق و درد و دوری دلتنگی وهجران کشیدنها، صبوری گرچه عزیزانش پدر از دست دادند دراین جهان سایهٔ سرازدست دادند مردم ز بابای شهید تکریم کردند مردو زن وپیروجوان تعظیم کردند اینجا نشدبرجسم این بابا جسارت اینجا نبوده هیچکس در فکر غارت اینجا نگفتند ناسزا به خواهر او بی سر ندیده پیکرش را دختر او دشمن نبُرد انگشترو پیرهنش را با سُمّ مرکب ها نکوبیدند تنش را ای دل بسوز از ناله و افغان زینب بردند بر نیزه سر جانان زینب آن خواهرغمدیده را در سن پیری با رأس خونین حسین بردند اسیری درهرنفس افغان اوبا شوروشین بود از کربلا تا شام ذکرش یا حسین بود زینب شده«مداح»زدل ناله کشید است این رأس بر نی رفته بابای شهید است 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah