🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀 شبی را کـه سوی گودال رفتم شکسته قامت و بی بال رفتم تنت را تاکه دیدم بی سرافتاد کنــار پیـکرت از حــال رفتــم شب شـام غـریبان وای بر من همه جـا گـریه بـود و آه و ناله درآن هنگامه میدیدم که آتش گـرفته دامـن طفـل سـه ساله دلـم آتش گـرفت از آه زینب ز سـوز نــالـۀ جـانـکاه زینب نگاه کودکان بر آسمان است مگـر بـر نیزه رفته مـاه زینب دلش تنـگ حسینـش بـود امّـا درآن صحـرا پـریشان بـود زینب برادر را که بی سر دید نشناخت در آن گـودال حیـران بـود زینب کدامین شب به زینب سخت ترشد؟ اگــر چــه داغـها دیــده فــراوان قسم بر سوز اشک و سوز آهش نبـاشد جــز شـب شـام غـریبـان 🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah