📚 👈 داستان خلیل بن احمد با مردی نادان اصمعی نقل کرده است: مردی از طایفه «فزاره» بر خلیل بن احمد وارد شد و از او مسئله ای را سؤال کرد خلیل در جواب مسئله مقداری تأمل کرد، مرد که شخص نادان و کوتاه فکری بود خیال کرد که خلیل جواب مسئله را نمی داند از این جهت شروع کرد به خندیدن، خلیل رو کرد به اهل مجلس گفت: مردم بر چهار قسمند یکی می داند و می داند که می داند قدر او را بدانید. دوم کسی که می داند و نمی داند که می داند این آدم غافلی است او را بیدار کنید، و سوم کسی که نمی داند و می داند که نمی داند این آدم جاهلی است که باید به او آموخت، چهارمی کسی است که نمی داند و نمی داند که نمی داند او مرد احمقی است که از او باید پرهیز کرد. امام فخر رازی سخنان خلیل را به فارسی چنین گفته:  🍂آن کس که بداند و بداند که بداند 🍂خود در صف دانش بسر صدر نشاند  🍂وان کس که بداند و نداند که بداند 🍂بیدار کُنش زود که در خواب نماند 🍂وان کس که نداند و بداند که نداند 🍂آخر خرک خویش به منزل برساند 🍂وان کس که نداند و نداند که نداند 🍂در جهل مرکب ابدالدهر بماند 📗 ، ج2 ✍ سید نعمت الله حسینی @Dastanhaykotah