🏴🏴🏴🏴🏴
... فی سبیل الله تعالی
الی مولانا الحسین ع ...
♦️
خاطرات سفر آسمانی اربعین(۴)
♦️♦️♦️
شب و روز گرم است و تنها سلام مبارزه با گرما خنکای "آب" است. در هر قدم آب خنک ("مای بارِد") تعارف می شود به علاوه انواع شربت و نوشیدنی و بقول عرب ها "عصیر". کولرهای بزرگ آبی مخصوصا از انواع سلولزی، پنکه های آب پاش، مه پاش ها و هر نوع آبپاش که تصور کنید اینجا فعال است. حتی برخی با دستگاه ماشین شویی (کارواش) و شیلنگ مستقیما به صورت ها آبپاشی می کنند که در این گرما حس خوبی داره.
از نبرد آب و آتش گفتم و بیاد عاشورا.
آیا بر آتشِ عطش طفل حسین ع آبی افشاندند یا تیر بر حلقوم کودکش راندند. یا حسین
دیشب هم به پیاده روی گذشت. پاها دیگر خسته شده و بعضا تاول زده است. در پزشکی (الصیحه) پمادهای مسکن توزیع می شود و تاول ها رو درمان می کنند. اینجا با مهربانی از آدم پذیرایی و درمانگری می کنند. اما فدای پاهای مجروح اطفال حسین که در این بیابان ها با سربازانی بی رحم .... (لا اله الا الله)
خانمم (که درگیر نگهداری بچه های کوچک بود، ما رو راهی کرد اما متاسفانه همراه ما نیست) تعدادی "گل سر" و دستگیره آشپزخانه داده برای هدیه به دختر بچه ها و مواکب عراقی. برخورد عراقی ها وقتی دستگیره بهشون هدیه میدادیم خیلی جالب بود. بعضی ها روی چشم می گذاشتند. حبیبی، سیدی ....
دیگر اینکه هیچ تصویری در مواکب اربعین پرتکرارتر از حاج قاسم نیست. رحمه الله علیه. و حق هم جز این نیست. حاجی اینجا هم "فرمانده" است. مثل ایران خودمان. و باز هم رحمه الله علیه
اکثریت مطلق اهل "مَشایه" (پیاده روی) جوان و بلکه نوجوان هستند. آدم وقتی شوق و انرژی و معصومیت این بچه ها رو میبینه تحت تاثیر قرار می گیره. همین بچه های نسل z. نسل موبایل. نسل گسسته از گذشته تاریخی. و حسین ع که از افقی برتر از حسابگری های مادی و جبرانگاری، فطرت آسمانی این نسل و هر نسل را منقلب می سازد. (البته اینجا هم موبایل از دست بچه ها نمی افته. تو حرم، مسیر، موکب، ماشین ...)
دیشب تاکسی هایی مجانی دیدم از اهالی ملبورن استرالیا!!! غذایی هندی هم به اصرار اهل موکب تناول شد. برخی موکب از کشورهای دیگر هم فعال بود. کویتی ها هم مواکبی "لاکچری" دارند با معماری و پذیرایی هایی مَشتی و متفاوت.
امروز صبح وارد کربلا شدیم. بقول مداح پیرغلام و صاحب نفس محله ما (آقا سید جلیل که خدا بهشون سلامتی بده):
چه کربلاست که آدم بهوش می آید
هنوز ناله زینب به گوش می آید
درباره ورود به کربلا بعدا خواهم نوشت. انشاله
یا حسین
♦️♦️♦️♦️
""فُرادا""
(دلنگاره ها و دستنوشته های علی اکبر قیومی)
◀️ لطفا از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/aliakbarghayyoomi
🔹🔹🔹🔹🔹