💢خلاصۀ ارائه دکتر سجاد صفار:💢 - در حوزۀ کار اندیشه‌ای و فکری می‌توان سه ساحت در نظر گرفت؛ الف) کار اکادمیک؛ ب) کار روشنفکرانه؛ ج ) کار اندیشگاهی. کار آکادمیک ناظر به حوزه و دانشگاه که در حال حرکت علمی و حرکت در مرزهای دانش و گسترش آن است. کار روشنفکرانه، رو به عرصۀ عمومی دارد ودر حال سخن گفتن با جامعه است و به رسانه پیوند دارد. کار اندیشگاهی، به دنبال خلق سیاست و مسأله آن راهبرد و ورود به سطح تکنیک است؛ لذا روی سخنش بیش‌تر به دولت و تصمیم‌گیران است. - تکیه اصلی این بحث، جنبۀ اول و دوم است؛ کار علمی به معنای اصلی و بنیادی آن به معنا پژوهش علمی محض نیست، بلکه می‌تواند پژوهش تجربی باشد. دو مسأله را جبهه فکری انقلاب با آن روبه‌رو است و جمع آن نیز با هم سخت و غیرممکن است؛ الف) از یک طرف به شدن نسبت به وضع انضمامی و واقعی و تاریخی انقلاب دور است، گویی فاصله‌ای وجود دارد میان جریان فکری انقلاب از تمام مکاتب و اصناف، با وضعیت واقعی انقلاب اسلامی؛ ب) از طرف دیگر بسیار عمل‌زده هستیم و درگیر میدان و عمل به معنای منفی کلمه هستیم. - غالب جریان‌های فکری انقلاب، تلقی‌های بنیادینی دارند که با آنچه در متن سیاست انقلابی جاری است، پیوند ندارد؛ لذا عمل انقلابیِ سیاسی- اجتماعی ما پیوندی با مبنای اندیشه‌ای و نظری ما ربطی ندارد. به عنوان مثال، در دهه 80، یه مسأله اصلی جریان انقلاب، نفی تکنولوژی و بررسی ماهیت نقادانه آن بود و افرادی همچون دکتر داوری و شهید آوینی و دکتر نصیری و ... از چهره‌های مهم آن بودند و در عین حال شعار جمهوری اسلامی، انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست بود. یعنی در عین حال که ما مخالف تکنولوژی هسته‌‌ای و توسعه بودیم اما مسیر انقلاب به سمت آن پیش می‌رفت. به همین دلیل نیز اگر براساس انگاره‌های تئوریک خود بخواهیم به تبعاتش در حوزه سیاست وفادار باشیم، نمی‌توانیم موضع سیاست مثبت و ایجابی در مورد انقلاب اسلامی داشته باشیم بر خلاف نظر رهبری که حرکت انقلاب را رو به رشد می‌داند. - بحران دیگر این است که جریان اندیشه‌ای انقلاب؛ نسل گذشته و امروز، از حیث کارنامه و شیوه زیست خود، بیش از آنکه شبیه اهل اندیشه و نظر باشد، غالباً لایف استایل بروکرات‌ها را داریم؛ کسی که کار فکری می‌کند، اقتضائاتی را درنسبت با کنش‌هایش دارد، حدی از گوشه‌نشینی، حدی از خلوت و ... را باید دارا باشد و بخش عمده‌ای از زندگی‌اش به خواندن، تأمل و تمرکز کردن سپری کند اما امروز وقت عمده ما به جلسه گذاشتن یا پاسخ دادن غیرمتأملانه به مسائل متغیر جریان عمومی کشور همچون فضای مجازی، جهاد تبیین و ... می‌گذرد. به اقتضاء مسائل روز و سازوکار دستگاه‌های بروکراتیک که دائماً باید اسنادی تهیه شود، وقت متفکران می‌گذرد و فارغ از تمحض و تمرکز است. این وضعیت، کمابیش دربارۀ تمام کنشگران فکری انقلاب صدق می‌کند. - در حالی که حجم نیروهای انقلاب رو به افزایش می‌گذرد اما تولیدات فکری تناسبی با این وضعیت ندارد و با تولیدات فاخر اندکی موجه هستیم. این وضعیت به دلیل زیست غیرفکری افراد است و اغلب متفکرین خارج از متن نهاد علم هستند. https://eitaa.com/alimohammadi1389/600