⏮ادامه بحث روایتی قسمت 5⃣🌺
🔸باز در همان كتاب از عياشى نقل كرده كه او به سند خود از سعيد حذاء از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود: يعنى در علم خدا مذكور بود، ولى در خلق مذكور نبود.
مؤلف: يعنى انسان قبل از خلقتش در علم خدا ثبوتى داشت ، و سپس مخلوقى بالفعل شد و جزو خلائق مذكور شد.
🔸و در كافى به سند خود از مالك جهنى از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه در تفسير اين جمله فرمود: مقدر بود ولى مذكور نبود.
مؤلف : اين معنا همان معناى حديث سابق است.
🔸و در تفسير قمى در ذيل آيه مذكور آمده : يعنى نه در علم بود و نه در ذكر. و در حديثى ديگر آمده كه در علم بود، ولى در ذكر نبود.
🔸مؤلف : معناى حديث اول اين است كه نه در علم مردم بود، و نه در بين آنان مذكور مى شد، و معناى حديث دوم اين است كه در علم خدا بود، ولى نزد مردم مذكور نبود.
🔸و نيز در تفسير قمى در روايت ابى الجارود از امام باقر عليه السلام آمده كه در معناى جمله
#امشاج_نبتليه فرمود: نطفه مرد و نطفه زن هر دو با هم مخلوط مى شوند.
🔸و در كافى به سند خود از حمران بن اعين روايت كرده كه گفت: از امام صادق عليه السلام از اين كلام خداى عز و جل پرسيدم كه مى فرمايد: (انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا) فرمود يعنى ما راه را به او نشان داديم يا اين است كه هدايت ما را مى گيرد كه در اين صورت شاكر است، و يا تارك آن است، كه آن را كفران نموده).
🔸مؤلف: مثل اين روايت را قمى در تفسيرش به اسناد خود از ابى عمير از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده. و در توحيد به اسناد خود تا حمزه بن طيار از حضرت صادق عليه السلام قريب به اين روايت را ذكر كرده كه عبارتش چنين است: (ما (راه را) به او شناسانديم مى خواهد بگيرد و مى خواهد ترك كند).
🔸و در الدر المنثور است كه احمد و ابن منذر، از جابر بن عبد اللّه روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: هر مولودى بر فطرت متولد مى شود، و اين فطرتش همچنان محفوظ هست، تا زمانى كه زبانش بخواهد از آن تعبير كند، كه در هنگام تعبير كردن يا شاكر است، (و بر طبق فطرت حكم مى كند) و يا كفور است (و فطرت خود را انكار مى نمايد)، و خداى تعالى داناتر است .
🔸و در امالى صدوق به سند خود از امام صادق از پدر بزرگوارش عليه السلام روايت كرده كه در حديثى در تفسير آيه (عينا يشرب بها عباد اللّه يفجرونها تفجيرا) فرمود: اين چشمه در خانه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است، كه از آنجا به سوى خانه هاى انبيا و مؤمنين جارى مى شود،(يوفون بالنذر) يعنى على و فاطمه و حسن و حسين و كنيزشان، به نذر خود وفا كردند، (و يخافون يوما كان شره مستطيرا) امام باقر مى فرمود: يعنى روزى كه صورتها عبوس مى شود،
(و يطعمون الطعام على حبه )، يعنى با اينكه اشتهاى آن طعام را داشتند ولى ايثار كردند، (مسكينا)به مسكينان مسلمين (و يتيما) به ايتام مسلمين، و (اسيرا) به اسراى مشركين.
🔸و وقتى داشتند اطعام مى كردند مى گفتند: (انما نطعمكم لوجه اللّه لا نريد منكم جزاء و لا شكورا) امام فرمود: به خدا سوگند اين سخن را به زبان نگفتند، بلكه اين زبان دل و ضمير ايشان بود، و خدا از باطن آنان خبر داده كه در باطن چشمداشت تلافى ندارند و حتى انتظار تشكر و ثنا هم ندارند، و تنها هدفشان وجه اللّه و رضاى او و به دست آوردن ثواب او است .
🔸و در الدر المنثور است كه سعيد بن منصور، ابن ابى شيبه، ابن منذر و ابن مردويه، از حسن روايت آورده اند كه گفت: روزى كه آيه (و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا) نازل شد اسيرانى از مشركين در مدينه بودند.
🔸مؤلف: از مدلول روايت استفاده مى شود كه آيه مذكور در مدينه نازل شده، و نظير اين روايت، روايت ديگرى است كه در همان كتاب از عبد بن حميد از قتاده آورده، و روايت ديگرى كه از ابن منذر از ابن جريح آورده، و روايت ديگرى كه از عبد الرزاق و ابن منذر از ابن عباس آورده.
🔸و در همان كتاب است كه ابن مردويه، از انس بن مالك از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم روايت كرده كه در تفسير جمله (يوما عبوسا قمطريرا) فرمود: يعنى ما بين چشم ها را در هم مى كند.
🔸و كلينى در روضه كافى به سند خود از محمد بن اسحاق مدنى از امام ابى جعفر عليه السلام روايت آورده كه در صفت بهشت فرمود: و ميوه هاى آن
#دانيه است يعنى در دسترس اهل بهشت است، چنانكه فرمود: (و دانيه عليهم ظلالها و ذللت قطوفها تذليلا)، و (تذليل بودن آن ) همان رام بودن،و در دسترس بودن آن است.