↩️ ادامـــهٔ «پست قبل»
به برکت این دو جهت ایشان به سرعت مراتب ترقی علمی را گذراندند و در حوزه مشارٌ إلیه بالبنان گشتند و اساتیدشان نیز از رشد تحصیلی و جهات علمی ایشان معجب بودند تا جائی که مرحوم آیتالله خوئی به ایشان اظهار داشتند که اگر در نجف بمانی بعد از من دو نفر هم در امر مرجعیت شما اختلاف نمیکنند و استاد ما مرحوم آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری رضواناللهعلیه - که تحقیقاً اگر از مراجع معاصرشان اقوی نبودند اقلّ هم نبودند - ایشان را بر خود مقدم دانسته و میگفتند سزاوار است ایشان به جای ما در حوزهٔ علمیهٔ قم خارج بگوید، با اینکه مرحوم علامه والد بخشی از سطوح عالیه را در نزد ایشان گذرانده بودند.
ایشان تخصص در علوم مختلف را اعم از ادبیات و فقه و اصول و حکمت و عرفان و حدیث و تفسیر را با هم جمع نموده و از همه مهمتر آنها را با شهد شیرین و گوارای عرفان و توحید آمیخته و معجونی حیاتبخش و روحافزا از آن پدید آورده بودند که نظیرش در میان صاحبان علوم رسمی صرف یافت نمیگردد.
شجاعتی مثال زدنی در استقامت در برابر ظلم و قیام برای تشکیل حکومت اسلام داشتند و از جوانی و از دورهٔ بازگشت به نجف فعالیتهای سیاسی خود را آغاز نموده و در سال ۱۳۷۷ هجری قمری (پنج سال قبل از جرقههای اولیهٔ نهضت انقلاب در محرم ۱۳۸۳ مصادف با خرداد ۱۳۴۲) برنامهٔ پیچیدهٔ ترور شاه خائن را طراحی نموده و سپهبد قرنی را برای این کار انتخاب کردند و پس از آن نیز بارها تا پای جان در مسیر تحقق حکومت اسلام تلاش نمودند و از هیچ کمکی در همراهی با رهبر فقید انقلاب دریغ ننمودند که گوشههائی از آن را در آثار قیّم خود بیان فرمودهاند.
زیرکی و فطانتی عجیب در تحلیل و بررسی مسائل اجتماعی و شناخت اهداف و برنامههای دشمنان اسلام داشتند و نقشههای آنان را سالها پیش از وقوع پیشبینی نموده و راه حل آن را نیز متذکر میشدند. اصول مشکلاتی که امروزه جامعهٔ اسلامی با آن مواجه است همچون روابط زن و مرد و سستی نظام خانواده و معضلات اقتصاد ربوی و فساد وسائل ارتباط جمعی و مراکز علمی دانشگاهی و برخورد مخالفان سیاسی نظام و ... را در سالهای اول انقلاب به دقت پیشبینی نمودند و راههائی نیز برای حل آنها داشتند که متأسفانه تقدیر نبود که استفادهٔ شافی و کافی از انوار علوم آن بزرگوار برده شود.
نمونهای از بصیرت نافذ ایشان تألیف کتاب متقن «رسالهٔ نکاحیه؛ کاهش جمعیت ضربهای سهمگین بر پیکر مسلمین» بود که در آن دوره که نه فقط عامه بلکه خواص هم نسبت به این طرح استعماری به دیدهٔ تایید یا شک نگاه میکردند با قاطعیت تمام از ابعاد استعماری و خیانتهای پسِ پردهٔ آن پرده برداشته و هویت دشمنان اسلام را در آن آشکار نمودند و در این راه چه زخم زبانها و آزارهائی را که متحمل نشدند و اکنون پس از بیست سال حقانیت فرمایش ایشان برای همه روشن گشته است.
نسبت به حفظ کیان اسلام و مسلمین حمیت و غیرت فوقالعادهای داشتند. به طوری که اگر منکری را مشاهده میفرمودند بسیار متأثر شده و تا مدّتها آثار حزن و اندوه و کسالت در وجودشان مشهود بود.
در همین مسألهٔ کاهش جمعیّت همواره به شدّت ابراز ناراحتی و تأسّف مینمودند خصوصاً پس از آنکه شنیدند مجلس تصویب نموده است که خانوادههای پرجمعیت از بسیاری از مزایای اجتماعی محروم هستند.
در ماههای آخر عمر شریفشان هر روز در منزل و مجالس و محافل خصوصی با عصبانیت ناراحتی خود را از این مسأله ابراز میکردند و میفرمودند که دشمنان اسلام آن کاری را که میخواستند بکنند کردند و نسل شیعیان عقیم شد و این امر دیگر به این زودیها قابل اصلاح نخواهد بود و هر بار این مطلب را میفرمودند صورتشان از غصه چنان سرخ میشد که حقیر نگران میشدم که عارضهٔ سکتهٔ ایشان عود نماید و گمان حقیر این بود که ایشان از غصهٔ این مسأله دق کردند و این معنا در سکتهٔ نهائی ایشان دخیل بود.
از شدت انزجاری که از سردمداران کفر داشتند میفرمودند من هر روز هفت نفر را از رؤسای دول کفر چون آمریکا و انگلیس و اسرائیل غاصب را حتماً لعن میکنم.
در زندگی شخصی در نهایت تعبد و اطاعت نسبت به شرع مقدس و پیروی از منهج و سیرهٔ اجداد طاهرینشان بودند و نمیشد که سنتی از سنن رسول خدا و اهلبیت آن حضرت را کوچک شمرده و ترک نمایند به گونهای که مکرراً حتی از سوی اهل علم نیز مورد اعتراض قرار میگرفتند.
زندگی ایشان به گونهای بود که حقیر هرگاه به کتب سیرهٔ معصومین علیهمالسلام مراجعه کرده و میکنم گویا تمام آنچه را میخوانم از قبل شنیده و نمونهٔ عینی آن را در والد معظم افاض الله علینا من برکات علومه مشاهده کردهام.
در حقیقت حال تفانی و تواضع و عشق ایشان در برابر اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام به شکلی بود که نمیتوانستند از سیرهٔ ایشان تخطی نموده و به ارتکاب مکروهات یا ترک مستحبات مبادرت نمایند.
▪️ادامه دارد...
🆔
@allame_tehrani