🔰سفارشات خاص به برخى كتب و شروح 💬 نظرات مرحوم علامه راجع به نحوهٔ فراگرفتن علوم حوزوى على‌أىّ‌حالٍ حضرت والد مقيّد بودند كه ما همان كتابهايى را كه سابقاً در حوزه تدريس مى‌شد بخوانيم و درس بگيريم. مى‌فرمودند: مغنى‌اللبيب، مطوّل، شرح‌شمسيّه، جوهرالنّضيد، معالم‌الأصول و قوانين‌الأصول بايد خوانده شود. از اينكه در حوزه بجاى مطوّل، مختصر و يا به جاى مغنى، تلخيص‌مغنى متداول شده، بسيار تأسف مى‌خوردند و مى‌فرمودند: اگر فردى با مختصرخواندن عالم شود، عالم مختصر مى‌شود و هرگز عالم متبحّرى نخواهد شد. در مدّتى كه در طهران بوديم، براى ما درسى خصوصى تعيين كرده بودند و بنده قبل از خواندن شرح‌لمعه خدمت يكى از آقايان فاضل و دانشمند، معانى و بيان و بديع مطوّل را درس گرفتم. نظرشان اين بود كه معالم‌الأصول و بعد از آن قوانين حتماً خوانده شود، حتّى مى‌فرمودند كه مبحث عامّ و خاصّ قوانين نيز خوانده شود، زيرا بسيارى از مطالب مفيد اصولى را، مرحوم ميرزاى قمّى در اين بحث مطرح كرده كه در كتاب درسى ديگرى نيامده است. مى‌فرمودند: اگر كسى قوانين را با حواشى آن خوب بخواند از درس گرفتن أصول‌الفقه مستغنى است و با مطالعه يا مباحثه آن را بخوبى مى‌فهمد. مى‌فرمودند: بايد يک دورهٔ كامل درس خارج أصول به مقدار متعارف (حدود هشت يا نه سال) با اتقان و دقّت خوانده شود، و هر چه انسان دقيق‌تر و عميق‌تر بخواند در استنباطش موفّق‌تر است. فقيه آن كسى است كه در استنباط أحكام شرعيّه در موارد ضرورى به أصول رو بياورد و بيشتر در مضمون روايات تعمّق داشته و مهما أمكن بين روايات جمع نمايد. اگر با زبان روايات و فقه‌الحديث خوب آشنا باشد و در علم رجال و درايه نيز مسلّط باشد، روايات را زود رها نكرده و به أصل عملى تمسّک نمى‌نمايد؛ الأصلُ دَليل حَيثُ لا دَليل. فقيه كسى است كه بتواند در أغلب موارد، حكم را از أدلّه استنباط كند و محتاج به أصل نشود، و اگر جايى واقعاً چاره‌اى نبود به أصول عمليّه مراجعه كند؛ و سبک فقهى خود ايشان نيز بر همين منوال بود. به خواندن كتب فلسفه و حكمت نيز علاوه بر دروس عمومى حوزه سفارش مى‌كردند و چنانچه عرض شد به جهت شدّت اهتمام به اين علوم، منظومه و قسمت معظم جلد اوّل أسفار را خودشان براى ما تدريس نمودند و نيز بخش ديگرى از أسفار و إلهيّات شفا را طبق سفارششان از محضر حضرت آيت‌اللـه حسن‌زاده آملى مدّفى‌عمره‌الشّريف درس گرفتم. حتّى به علومى چون رجال و تفسير نيز سفارش مى‌كردند. براى علم رجال به حقير سفارش كردند مدّتى كه حدود يک سال شد از محضر حضرت آيت‌اللـه شبيرى زنجانى مدّظلّه استفاده كنم و خواندن درايهٔ مرحوم شهيد ثانى رضوان‌اللـه‌عليه را كافى نمى‌دانستند. نسبت به تفسير مى‌فرمودند: درس گرفتن تفسير ضرورت ندارد. اگر كسى دروس پايه را خوب بخواند، می‌تواند با مطالعهٔ كتب تفسيرى استفادهٔ لازم را ببرد. ولى در عين حال ممارست و مداومت بر مطالعهٔ تفاسير را براى طلبه ضرورى مى‌دانستند و به انس با قرآن و تدبّر در آيات آن سفارش أكيد مى‌نمودند و يكى از نقائص حوزه را آشنانبودن طلّاب با قرآن مى‌شمردند. مى‌فرمودند: طلبه بايد دوره‌هايى از كتب تفسير را از آغاز تا انجام مطالعه نمايد و در سالهاى آخر عمر شريفشان به طلّابى كه در زمرهٔ شاگردان ايشان بوده و مطوّل را تمام كرده بودند دستور فرمودند كه هر يک روزانه يک صفحه از تفسير بيضاوى را مطالعه نموده و يک دوره اين تفسير را بخوانند. دربارهٔ مطالعهٔ حواشى كتابهاى درسى مى‌فرمودند: طلبه بايد از حواشى به‌مقدارى كه ممهّد و مبيّن درس است مطالعه كند و صرف درس‌گرفتن متن بدون مطالعهٔ حاشيه، عمق و دقّت لازم را بوجود نمى‌آورد. مثلاً براى مطوّل حاشيهٔ مير سيّد شريف را توصيه كرده و براى قوانين، حاشيهٔ جواد و حاشيهٔ مرحوم سيّد على قزوينى و براى رسائل، أوثق‌الوسائل را سفارش مى‌نمودند. از بحرالفوائد مرحوم آشتيانى و نيز حاشيهٔ مرحوم آخوند بر رسائل نيز تعريف مى‌كردند، ولى بحرالفوائد را براى طلبهٔ محصّل كه در حال درس‌گرفتن است كمى سنگين مى‌دانستند. از حواشى مكاسب نظر خاصّى به حاشيهٔ سيّد رحمة‌اللـه‌عليه داشتند. 📚 نورمجرد، ج۱، ص۱۳۳ 🆔 @allame_tehrani