↩️ ادامـــهٔ «پست قبلی» ⬇️ در ورود به حرم مطهّر از دربهای اصلی و بزرگ وارد می‌شدند و مقیّد بودند که دربها را در هنگام ورود و خروج ببوسند، چه درب صحن و چه دربهای داخل حرم. مسیر تشرّفشان از سمت صحن سقّاخانه (صحن انقلاب) بود، چون منزل در بالاخیابان (خیابان آیة‌الله شیرازی) قرار داشت و از آن سوی حرم وارد می‌شدیم. علاوه بر آنکه این صحن را بیش از صحنهای دیگر دوست داشتند و می‌فرمودند: از همۀ صحنها نورانی‌تر است. سابقاً که خدمتشان مشهد مشرّف می‌شدیم برنامه‌شان این‌طور بود که لدی‌الورود در صحن سقّاخانه در مقابل گنبد (تقریباً مقابل پنجره فولاد) در اواخر صحن روی زمین می‌نشستند و حدود نیم‌ساعت تا چهل‌و‌پنج دقیقه گنبد را تماشا می‌کردند و توجّه تامّ به حضرت داشتند.(۳) ولی زمانی که به مشهد مشرّف شدیم مستقیماً وارد حرم می‌شدند. از کفشداری که وارد می‌شدیم با اینکه به جهت کهولت سنّ حرکت کردن بدون عصا برایشان سخت بود، حتماً عصایشان را تحویل کفشداری می‌دادند و ایستادن در محضرِ حضرت امام رضا علیه‌السّلام با عصا را خلاف أدب می‌دانستند. در مقابل دربی که به راهروی روضۀ مقدّسه متّصل است و سابقاً در آنجا کتیبۀ إذن دخول منصوب بود، إذن دخول می‌خواندند و هنگام ورود به روضۀ مقدّسه گاهی خم شده و عتبۀ در (پائین چهارچوب در) را می‌بوسیدند(۴) و گاهی هم به بوسیدن کنارۀ چهارچوب و خود درب اکتفاء می‌کردند. معمولاً تشرّفشان نیم‌ساعت تا چهل‌و‌پنج دقیقه طول می‌کشید. زیارت می‌خواندند و مقداری هم در محضر حضرت می‌ایستادند و در بالاسر دو نماز دو رکعتی می‌خواندند و اگر وقت نماز بود مقداری بیشتر برای أداء نماز و تعقیبات توقّف می‌فرمودند. در ماه رمضان علاوه بر اینها مدّتی در بالاسر به قرائت قرآن مشغول می‌شدند. حقیر متوجّه نمی‌شدم که ایشان چه زیارتی می‌خواندند، چون بسیار آرام و زیر لب از حفظ قرائت می‌فرمودند، ولی به افراد نوعاً زیارت أمین‌الله و زیارت مخصوصهٔ حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا علیهماالسلام و زیارت جامعه (خصوصاً برای جمعه‌ها) را سفارش می‌فرمودند. گمان حقیر بر آن بود که ایشان هم غالباً در حرمها زیارت أمین‌الله می‌خوانند، بجز در زیارت حضرت سیّدالشّهداء علیه‌السّلام که ظاهراً زیارت وارث می‌خواندند. سابقاً که اطراف ضریح مطهّر حائلی نبود و نیز در دیگر عتبات عالیات که به زیارت مشرّف می‌شدیم، طبق مستفاد از برخی روایات و سیرۀ مرحوم حضرت آقای حدّاد روحی‌فداه قبل از قرائت زیارت، هفت شوط طواف می‌نمودند.(۵) پس از زیارت و قبل از خواندن نماز هم اگر اطراف ضریح شلوغ نبود جلو می‌رفتند و دستشان را در پنجرۀ ضریح قرار داده و ضریح را می‌بوسیدند و گاهی بیشتر توقّف نموده و ضریح را در بغل می‌گرفتند، و اگر شلوغ بود سعی می‌کردند از عقب فقطّ دستی بر ضریح بکشند و عبور کنند. پس از زیارت، در هر جا که نزدیکتر بود و خالی بود نماز می‌گزاردند و ترجیحاً در بالاسر حضرت نماز زیارت را می‌خواندند و دو رکعت نماز هم همیشه علاوه بر نماز زیارت بجا می‌آوردند که حقیر متوجّه نشدم به چه نیّت بود. و اگر مقارن اذان بود نوافل و نمازهای واجب را هم در حرم بجا می‌آوردند. از مسجد گوهرشاد و صفا و روحانیّت و نورانیّت آن بسیار تعریف می‌کردند و خیلی از اوقات نماز را در شبستانهای شرقی یا غربی مسجد می‌خواندند. می‌فرمودند: ببینید اسلام با نفوس چه می‌کند؟ گوهرشاد خانم، زنی بوده از تبار مغول و غیر مسلمان. وقتی اسلام می‌آورند آنقدر نور و طهارت اسلام عجیب است که نفوس را زیر و رو می‌کند و این خانم اینچنین با اخلاص مسجد را می‌سازد که این روحانیّت و نورانیّت را داشته و سالها این برکات از آن ساری و جاری می‌شود. هنگام خروج از حرم نیز دربها را می‌بوسیدند و رو به حرم نموده سلام داده و تودیع می‌کردند، و اگر در مسیر رفت و برگشت از مقابل پنجره فولاد عبور می‌کردیم آنجا نیز عرض ادب نموده و سلام می‌دادند. گاهی پس از زیارت بر سر مزار شیخ بهائی و شخ حرّ عاملی آمده و فاتحه می‌خواندند و أحیاناً بر مزار مرحوم آقا شیخ حسنعلی نخودکی نیز توقّفی نموده و فاتحه‌ای قرائت می‌کردند. ✍ حضرت آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظه‌الله) 📚 نور مجرد، ج2، ص 417 تا 423 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ▪️پاورقی در «پست بعد» ⬇️ 🆔 @allame_tehrani