عوامل عدم استجابت دعا از ديدگاه امام سجاد(عليه السلام) اين دعاي نوراني «ابوحمزه ثمالي» را که ملاحظه مي کنيد، حضرت در آن تعليل کرده است؛ عرض کرد خدايا! اينکه ما مشکل خودمان را با شما در ميان نمي‌گذاريم يا اگر در ميان گذاشتيم و حلّ نمي‌کني، براي اينکه يک وقت ديدي ما در فلان مجلس بوديم: «لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي فِي الْغَافِلِينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِينَ فَبَيْنِي»[18]‌ خدايا ديدي که من در مجلس علما نيستم! خدايا ديدي که من در مجالس گناه هستم! خدايا ديدي آن جا که مي‌گويند و مي‌خندند و طنّازي مي‌کنند من آن جا هستم! خدايا ديدي با رفقاي بد هستم! با اين خدايا! خدايا! حضرت هفت، هشت علّت را ذکر مي‌کند؛ البته در صدد حصر نيست، همه اينها مانع استجابت دعاست و از آنها تعليم اين معارف است؛ منتها به صورت دعاست، چون نگذاشتند که وجود مبارک امام سجاد حوزه داشته باشد، اين تعليل است، مگر در دعا آدم علت ذکر مي‌کند؟! در انسان دعا خواستهٴ خود را ذکر مي‌کند؛ امّا دعاهاي نوراني امام سجاد(عليه السلام) مدرسه است. اينکه خدايا چرا دعاي مرا مستجاب نمي‌کني، براي اينکه «لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ»؛ ديدي که من در مجالس علما نيستم، يا در فلان جا که نبايد باشم، هستم؛ فلان جا که نبايد باشم، رفتم؛ آن غذايي را که نبايد بخوردم، خوردم؛ اين علت هاست، با اين وضع دعاها مستجاب نمي‌شود.