بنابراين هر مؤمني به اين مقام نميرسد؛ مؤمنين در عالم فراوان هستند، اول كسي كه راه ولايت را باز كرد و خودش اين راه را رفت ـ در بين امّت نه در اسلام، در اسلام اول كسي كه اين كار را كرد، وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) بود، اما در بين امت اسلامي اصرار سيدناالاستاد(رضوان الله عليه) اين است كه ـ وجود مبارك حضرت امير بود. او فرمود از جهنم ميخواهيد نجات پيدا كنيد، راه هست؛ از بهشت ميخواهيد محروم شويد، راه هست؛ بخواهيد محبّ خدا شويد، راه هست؛ بخواهيد منصور الهي باشيد كه خدا شما را ياري كند هست, اگر بخواهيد «وليّ الله» شويد فقط يك راه دارد و آن اين است كه نه «خَوْفاً مِنَ النَّارِ» عبادت كنيد نه «شَوْقاً إِلَی الْجَنَّةِ»[18] فقط و فقط «حُبّاً لَهُ عَزَّ وَ جَل»[19] عبادت كنيد؛ وقتي انسان چيزي غير از خدا نخواست كم كم ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا﴾[20] ميشود و خدا تمام كارهاي او را به عهده ميگيرد. اگر يك وقت او بخواهد بلغزد، فوراً توجه ميدهد؛ اشتباه كند، توجه ميدهد؛ خطا و خطيئهاي داشته باشد، توجه ميدهد؛ اين شخص تحت ولايت «الله» است. بنابراين در بين امت اسلامي غير از وجود مبارك حضرت امير كسي اين حرفها را ندارد كه عابدان سه قسم هستند: بعضيها «خَوْفاً», بعضيها «شَوْقاً» و من «شُكْراً»[21] عبادت ميكنم و اين راه, راه خاصّ ولايي است. اگر ولايت به اين معناي عام باشد، در همين آيه دارد که نعمت الهي و ولايت الهي به آن معنا شامل حال او شد; لذا دستور ميدهد كه ماهي با اينكه گرسنه بود و جلوي كشتي را گرفت مأمور شد كه اين را به عنوان يك امين حفظ كند، درون ماهي يك بستر آسايش و استراحتي براي يونس باشد، اين امانت را تا ظرف معيّن نگهداري كند، وقتي موقع تأديه اين امانت رسيد بيايد كنار ساحل و آرام اين امانت الهي را تحويل صاحب بدهد. زمينِ سوزان آنجا كه «اعراء» بود يعني عاري بود و هيچ چيزي نداشت مأمور شد كه گياهي بروياند، آن هم گياهي كه از روي زمين خودش را بكشاند و نظير بوتهها نباشد؛ بايد ساقه داشته باشد, «شجر»گونه باشد كه سايه داشته باشد تا وجود مبارك يونس در آنجا بياسايد که اينها را ميگويند ولايت الهي، چون ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا﴾است و ذات مقدس پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) هم فرمود: ﴿إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذي نَزَّلَ الْكِتابَ﴾[22]من تحت ولايت او هستم و كارهاي مرا او انجام ميدهد. اگر كسي نظير نوزاد بود و همه كارهای او را پدر و مادر انجام دهند اينكه نصرت نيست, اين ياري نيست, اين معاونت نيست, اين مساعدت نيست, اين معاضدت نيست, اين ولايت است؛ اما وقتي نوجوان شد، بخشي از كارها را خودش انجام ميدهد، كمبود را پدر و مادر تأمين ميكنند ميگويند پدر و مادر او را ياري كردند, كمك كردند و مانند آن. پس خدا ناصر بعضي و وليّ بعضي ديگر است، البته ولايت مثل نبوّت و رسالت مراتبي دارد