مراد از اينكه زمين در قيامت در قبضه خداوند است
و الارض جميعا قبضته يوم القيامة
مـنـظـور از كـلمـه (ارض ) كـره زمـين است با همه اجزاء و اسبابى كه در آن در يكديگر فعاليت دارند. و كلمه (قبضة ) مصدر به معناى (مقبوض ) است، و قبض بر هر چيز و بـودن آن در قـبـضـه، كنايه است از تسلط تام بر آن، يا انحصار تسلط صاحب قبضه بـر آن. و مـراد در ايـنـجا معناى دوم است، چون آيه (و الامر يومئذ لله ) و آياتى ديگر اين معنا را تأييد مى كند.
در سـابـق هـم مـكـرر گـفـتـيـم كـه آيـه مـعـنـاى انـحـصـار مـلك و امـر و حـكـم و سـلطـان و امـثـال آن در روز قـيـامت براى خداى تعالى، اين نيست كه اين عناوين در دنيا منحصر در خدا نـبـاشـد، بـلكـه مـعـنـايـش ايـن اسـت كـه در قـيـامـت ايـن عـنـاويـن بـهـتـر ظـهـور دارد و اهـل محشر آنها را به وضوح درك مى كنند، بر خلاف دنيا كه در آنجا اين معانى براى همه روشـن نـيست و گرنه در دنيا هم اين عناوين مال خدا است. پس معناى بودن زمين در قيامت در قـبـضـه خـدا، ايـن اسـت كـه در قـيـامـت ايـن مـعـنـا را بـراى مـردم روشـن مـى شود، نه اينكه اصـل آن تـنـهـا در قـيـامـت پيدا مى شود و خدا تنها در آن روز داراى چنين تسلط و مالكيت مى گردد.
(و السموات مطويات بيمينه ) - يمين هر چيزى، دست راست و سمتى كه از سمت ديگر قـويـتـر اسـت مـى بـاشـد، و ايـن كـلمـه را بـه طـور كـنـايـه در قـدرت اسـتـعـمـال مـى كـنـنـد. و از سـيـاق آيـه بـر مـى آيـد كـه حـاصـل دو جـمـله، يـعـنـى دو جـمـله (و الارض جـمـيـعـا قبضته يوم القيامة ) و جمله (و السموات مطويات بيمينه )، اين است كه در آن روز سببهاى زمينى و آسمانى از سببيت مى افـتـند، و ساقط مى شوند و آن روز اين معنا ظاهر مى گردد كه هيچ مؤ ثرى در عالم هستى بجز خداى سبحان نيست.