#پند_تاریخ
✅ فرماندارتان را میشناختید یا نمیشناختید؟!
منصور دوانیقی فرمانداری یکی از شهرهای غیرعربی را به مردی محول نمود به نام عمرو سلم قتیبه. او در دوران ماموریت خود ستم بسیار کرد و مردم از ظلم او به جان آمدند. ناچار یکی از افراد دانا و فهمیده خود را برگزیدند و از او خواستند به دربار خلیفه برود و از ستم عمرو شکایت کند.
او چون به دربار آمد، با ربیع، حاجب بزرگ برخورد نمود. گفت: من از فلان ناحیه آمدهام و مردم مرا فرستادهاند تا حال آنان را شرح دهم و بگویم از ستم فرماندار بر اهالی چه میگذرد، اما پیش از شرح حال سوالی دارم و آن اینکه آیا شما عمرو سلم قتیبه را شناخته بودید که او را به فرمانداری شهر ما برگزیدید یا آنکه نمیشناختید؟ پاسخ داد: میشناختیم.
فرستاده مردم بدون آنکه سخن دیگری بگوید بازگشت و رفت! ربیع تعجب کرد و دستور داد او را بازگرداندند. چون بیامد، ربیع پرسید: مقصودت از این سوال چه بود که بدان اکتفا کردی و حاجت دیگری نخواستی؟ نماینده مردم گفت: اگر شما او را نمیشناختید و از ستمکاری وی آگاه نمیبودید، من جریان کارهایش را میگفتم، ولی بعد از آنکه گفتید او را میشناختیم و آگاهانه برای فرمانداری ما فرستادهاید، جای سخن باقی نماند. ناچار باید به خدا بازگردیم و کفایت امر خود را از او بخواهیم.
ربیع به شدت تحتتاثیر قرار گرفت، فورا نزد منصور رفت و جریان را به اطلاع رساند و منصور دستور داد تا فرماندار را عزل نمایند.
📖 منبع: سخن و سخنوری، ص۹۲
🔹 توجه شود که انتخاب والیان، گاه به عهده حکام است و گاه به عهده مردم. در انتخاب خود، هشیار باشیم...
🆔
@almiqat