تورفتی میان این همه درد بی توبودن ؛ همه اش دارم به این فکر میکنم توی تابوتی که پلمپ شده ولابد دور میت پلاستیک کشیده اند چخبر هست؟ نمیگویم چرا طبق قرار هزارساله ای که بین خودم وخدا گذاشته ام..اما چه می شود؟ همش میخواهم لایش رابازکنم یک چیزی درقلبم سوسو میزند شاید پلاستیک دورت بخارگرفته باشد... گفتند گفکه ای نگران منی،بی تو.. قلبم آتش گرفته ازبی وفاییت.. کاش نمیشناختمت..کاش هرگز دوستت نمی داشتم.. چه کرده ای بامن؟ قرارت پنجاه سال دیگر نبود؟ نمیگویی این همه یتیم بی تورا چگونه سامان دهیم؟ نگفتی این روزهاکه تشنگی دوباره تفسیر میشود، تصیرلبان تشنه ی تفتیده ات را که ازمن اب میخواستی چه کنم؟؟؟ درقبر نمیگذارندم اماتابحال سه بار برایت مرده ام... کاش اقلا دیده بودمت... قلبم مثل قلب پاره پاره میزند.. کاش نزند... http://t.me/joinchat/AzedbanooAAAAE-6YWB7JSFvOZt-8g https://eitaa.com/zedbanoo http://sapp.ir/zedbanoo