در سختی و در بلا نگه میدارد
نامرئی و بی صدا نگه میدارد
تو جانب اهل حق نگه دار و ببین
دستان خدا تو را نگه میدارد
***
چشمها را به روی هم مگذار
كه سكون نام دیگر مرگ است
دشمنانت همیشه بیدارند
خواب گاهی برادر مرگ است
گوش كن؛ در سكوت مبهم شب
پچپچی موذیانه میآید
گربه بیحیای همسایه
نیمهشبها به خانه میآید
پسرم! خواب گرم و شیرین است
اینك اما زمان خواب تو نیست
تا زمانی كه حیله بیدار است
چه كسی گفته وقت لالایی است؟!
گوش كن؛ دشمن از تو و خاكت
پرچمی بادخورده میخواهد
از تمام غرور اجدادیت
قهرمانان مُرده میخواهد!
دشمنت مار خوش خط و خالی است
كه فقط خون تازه مینوشد
هر كجا قابل شناسایی است
گرچه چون ما لباس میپوشد!
به درستی نگاه كن پسرم
هر كمانبركفی كه آرش نیست
هر پدرمُردهای كه پیرهنش
بوی آتش دهد سیاوش نیست
چشم وا كن كه دشمنت هر روز
با هزار آب و رنگ میآید
تو بزرگش نبین اگر كفتار
در لباس پلنگ میآید
پسرم! ممكن است در راهت
دشمن از دوست بیشتر باشد
گاه دنیا دسیسه میچیند
كه پدر قاتل پسر باشد!
تو ولی شك نكن به راه و برو
مرد با درد و رنج مأنوس است
پشت پرهای كوچك گنجشك
قدرت بالهای ققنوس است!
دستهای تو مكر دشمن را
به جهنم حواله خواهد كرد
نفس آتشین این ققنوس
كركسان را مچاله خواهد كرد!
آسمان فتح میشود وقتی
شوق پرواز در سرت باشد
در مسیر حفاظت از این خاك
مرگ باید برادرت باشد!
شك ندارم به این حقیقت كه
تو شبی پرستاره میسازی
و اگر خون سرخ لازم بود
كربلا را دوباره میسازی
مادرت هم رسالتش این است
نگذارد هر آن چه شد باشی
من به تو یاد میدهم كه چطور
قهرمان جهان خود باشی
پسرم! قهرمان كوچك من!
نقش خود را درست بازی كن
هر كجا دور، دور خاموشی است
با سكوتت حماسهسازی كن!
دشمن از دستهای كوچك تو
مثل برگ از تگرگ میترسد
تو فقط كوه باش و پابرجا
مرگ تا حدّ مرگ میترسد!
من برای دلیر كوچك خود
تا قیامت چكامه میخوانم
توی گوشت به جای لالایی
بعد از این شاهنامه میخوانم...
شاعر.حمیده سادات غفوریان
#جهادتبیین
#محرم
@almohanaa