بسم الله «مغازه دار» مردایستاده ،اعصابش بهم ریخته. از دفتر بی نظم فروشنده که دارد بی حوصله لای برگه‌هایش دنبال چک وفیش مرد میگردد..😳😡😡😡 بلاخره پیدا میشودومرد خسته وبااندکی اخم ازفروشنده میگیرد وراهی میشود.🤨🧐 باید چک را به یک مغازه دار دیگر بدهد تا اوباقی حساب را صاف کند. 💠وارد مغازه که میشود، اول ازهمه نظم وعطر عود درمغازه،نظرش راجلب میکند. لبخندی میزند وبا بسم الله،وارد میشود،جرینگ بالای سرش بصدا درمی آید وبا روی خوش وسلام بلند مهربان مغازه دار،لبخند روی لبهایش مینشیند. ✳️به‌محض اینکه چک را تحویل میدهد.مغازه دار دفتر را میبنددوسراغ کشو میرود،دفترسبز رنگ را که بالاش متعدد برچسب خورده برمیدارد؛برای آبان ماه است وحساب کتاب آن ماه. بالای یک برگه نام مرد نوشته شده.مغازه دار چک رامیگذارد لای دفتر ودر همان صفحه‌کناراسم مرد تسویه شد مینویسد.🤩 🙃حالا مردمشتری داردباخودش فکر میکند علت اینکه مادرش این همه به نظم اواصرار دارد،چیست. مرد تصمیم جدیدی گرفته است.🙃🙂 @zedbanoo https://ble.ir /zedbanoo http://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa97