المرسلات
💠تبیین نظریه خطابات قانونیه 💢نظریه خطابات قانونیه یکی از شاهکارهای حضرت امام خمینی (ره) است که تاثی
| درس خارج اصول/ 👈جلسه ششم: ۹۵/۸/۹ 🔰استاد آیت الله فرحانی ✍ مقرر: محسن ابراهیمی ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ✅ تقریر حرمت ضد خاص بر اساس مسلک مقدمیت 🔺بر اساس نگاه مشهور، عدم ضد شی (اکل)، از مقدمات تحقق شی (صلاه) است. و از آنجایی که مقدمه واجب، واجب است، پس عدم ضد، واجب است. و چون ضد عام هر شئ حرام است، عدم عدم ضد حرام است. در نتیجه ضد شئ حرام است. 🔺محور این استدلال، مقدمه بودن عدم ضد است. در مورد وجه مقدمیت عدم ضد، توضیحی که داده میشود این است که عدم ضد از باب عدم مانع (یکی از اجزای علت تامه) است. 🔸در جلسات گذشته بیان شد که اصلی ترین جوابی که به این استدلال داده می شود، این است که معنای عدم سلب تحصیلی است و سلب تحصیلی چون هیچ گونه شیئیتی ندارد، نه میتوان آن را به چیزی نسبت داد و نه میتوان چیزی را به آن نسبت داد. چون لازمه نسبت این است که طرفین نسبت موجود باشند. لذا در نگاه صحیح فلسفی، در گزاره سلب تحصیلی، نسبت بین طرفین وجود ندارد الا به حسب اعتبار ذهنی. ✅توجیه محقق اصفهانی در مقدمه بودن عدم ضد 🔸ایشان به خودش اشکال میکند که عدم ضد که هیچ ذاتی ندارد، چگونه میتواند یکی از شروط تحقق شئ باشد. 🔸در توجیه این مطلب می فرمایند که قابلیت ها و استعدادها و اعدام ملکه، حیثیات و شئون انتزاعی از شئ هستند که در مورد ثبوت و انتساب آنها، بر اساس قاعده فرعیه، همان ثبوت منتزع منه و مثبت له، کفایت میکند و اینها ثبوت منحاز و مستقلی نیاز ندارند. همانند ثبوت اعمی برای زید که با صرف ثبوت زید (مثبت له) و قابلیت بصر و عدم بصر، میتوان اعمی را به او نسبت داد. 🔸در مورد عدم مانع و عدم ضد، باید گفت که شروط دو دسته هستند. برخی متمم فاعلیت فاعل و برخی متمم قابلیت قابل هستند. عدم ضد نیز از باب متمم قابلیت قابل است. برای اینکه دیوار قابلیت عروض سواد را پیدا کند، باید ابتدا عدم بیاض تحقق پیدا کند و بتوان عدم بیاض را به دیوار نسبت داد. انتساب عدم بیاض (که متمم قابلیت عروض سواد است) همانند انتساب قابلیت، از باب انتساب عدم ملکه و انتزاعی است. 🔸عبارت ایشان چنین است: "وأما ما يقال: من أن العدم لا ذات له فكيف يعقل أن يكون شرطا لأن ثبوت شئ لشئ فرع ثبوت المثبت له. فمدفوع: بأن القابليات والاستعدادات والإضافات وأعدام الملكات كلها لا مطابق لها في الخارج بل شؤون، وحيثيات انتزاعية لأمور موجودة فعدم البياض في الموضوع الذي هو من أعدام الملكات كقابلية الموضوع من الحيثيات الانتزاعية منه فكون الموضوع بحيث لا بياض له بحيث يكون قابلا لعروض السواد فمتمم القابلية كنفس القابلية حيثية انتزاعية. وثبوت شئ لشئ لا يقتضي أزيد من ثبوت المثبت له بنحو يناسب ثبوت الثابت.(نهایه الدرایه ج۱ ص۴۲۸) " ✅اشکال به بیان محقق اصفهانی 1⃣امام در اشکال اول میفرماید که اگر شما عدم ضد و اعمی را از باب سلب تحصیلی دیده اید، سلب تحصیلی، هیچ نسبتی با شئ دیگری ندارد و لذا مقدمیت آن محل اشکال است و اشکال باقی می ماند. اما اگر بین عدم بیاض و اعمی با شئ دیگری نسبت برقرار می کنید، همانطور که علامه هم بیان می فرماید، لازمه نسبت بین دو شئ، وجود طرفین آن نسبت است و در این صورت بازگشت اعمی و عدم بیاض و عدم ضد به ایجاب عدولی و تحقق اعدام مضافه است. این حرف اشکال سابق را ندارد و میتوان برای آن مقدمیت قائل شد. البته تحقق عدم مضاف، قول نهایی حکمت متعالیه نیست. چون با اصالت وجود و بلکه با اصالت واقعیت، سازگار نیست. 2⃣اشکال دوم امام این است که باید بین قابلیات، استعدادها (قوه) و اضافات و بین اعدام ملکات فرق گذاشت و همه را در یک ردیف قرار نداد. قابلیات و استعدادها و اضافات، امور وجودی هستند، بر خلاف اعدام ملکه که عدم است. 🔺حال اگر قابلیت امری وجودی باشد، یک دیوار اگر قابلیت بیاض و سواد داشته باشد، میتواند ابیض و یا اسود شود که در این صورت مسئله ای به نام تزاحم مقتضیات بوجود می آید که در ادامه توضیح می دهیم. @fater290