و اما... روایتی ناب و منتشر نشده از آیت الله فاطمی‌نیا در مورد مقام معظم رهبری، (نقل با یک واسطه از ایشان که خود استاد اخلاقی شناخته شده و از نزدیکان خاص استاد بودند که نام ایشان به امانت محفوظ است) ماجرا از سالها پیش از انقلاب و واسطه شدن استاد فاطمی‌نیا بین رهبری و آیت الله بهاء الدینی برای آشنایی و رفاقت شروع می‌شود، ایشان با هر دوی این بزرگواران ارتباط داشتند و در واقع واسط آشنایی رهبری و آیت‌الله بهاءالدینی، استاد فاطمی‌نیا بودند. سالها گذشت و شد سال آخر عمر عارف واصل آیت‌الله بهاءالدینی. ایشان مشکل قلبی داشتند و خیلی از نزدیکان به ایشان توصیه می‌کردند برای عمل قلب به تهران بروند، ولی ایشان که از عوالم معنا باخبر بودند پاسخ میدادند اجل من رسیده است و درمان تاثیری ندارد! تا اینکه روزی از بیت رهبری با ایشان تماس می‌گیرند و می‌گویند شخص رهبری فرمودند لطفا برای عمل به تهران تشریف بیاورید، نزدیکان ایشان نقل می‌کنند پس از این تماس آیت‌الله بهاءالدینی بدون مقدمه و با همان لباسهایی که بر‌تن داشتند عازم تهران می‌شوند (منظور اینکه در اجرای دستور رهبری حتی به اندازه یک لباس پوشیدن تعلل نمیکنند) آیت الله فاطمی نیا نقل می‌کنند که فردای روزی که ایشان به تهران آمدند و عمل قلب باز کردند جهت عیادت خدمتشان رسیدم، بسیار بشاش و خندان بودند، با تعجب پرسیدم شما که دیروز عمل قلب باز کردید چگونه است که امروز انقدر روحیه و انرژی دارید!؟ آیت الله بهاء الدینی پاسخ دادند: «من به حرف آقا سید علی گوش کردم آمدم تهران، در ازایش امروز صبح حضرت صاحب الامر(عج) برای تشکر و عیادت از بنده تشریف آوردند اینجا» روح بزرگ هر دو عالم و طول عمر مقام معظم رهبری صلوات ختم بفرمایید