حضرت خبر وحشتناکی ذکر فرمود... حضرت علی (علیه‌السّلام) به چشم درد سختی مبتلا شدند، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به عیادت ایشان آمده فرمود: «یا علی چه شده است حضرت عرض کرد هیچ وقت به این شدت دردی عارض من نشده بود.» حضرت خبر وحشتناکی ذکر فرمود که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) چشم درد را فراموش کرد: آن خبر این است: «به درستی که عزرائیل وقتی که برای گرفتن جان کافری می‌آید، سیخ‌هایی از آتش همراه او است، پس با آنها جان او را می‌گیرد، پس جهنم نعره می‌زند، امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) راست شد نشست و عرض کرد: یا رسول الله حدیثی را که فرمودید تکرار فرمائید که درد چشم را فراموش کردم از ترس این خبر! آیا از امت شما هم کسی هست که به این کیفیت معذب شده و بمیرد؟ فرمود: آری، سه طایفه از مسلمانانند که این قسم جان می‌دهند، حاکم ظلم‌کننده، خورنده مال یتیم به ناحق، شهادت‌دهنده به دروغ.» پیرامون حدیث مذکور توضیحی بیان کنم:حاکم ظالم جزو کسانی که جناب عزرائیل با سیخ اتشین جان او را می گیرد.در کشور ما تا قبل از انقلاب،یک حاکم عادل وجود نداشته است. همه پادشاهان ایران،ظالم بوده اند.نمونه ای از ظلم حاکم ظالم:کور کردن مردم کرمان اغا محمدخان قاجار وقتی کرمان را تصرف کرد بدستور وی تمام مردان شهر کور شدند و بیست هزار جفت چشم بوسیله سپاه قاجار تقدیم خان شد. (سر پرسی سایکس این تعداد را هفتادهزار جفت می‌خواند) همچنین آغامحمدخان سربازان خود را در تجاوز به زنان شهر آزاد گذاشت و جنایتی عظیم را رقم زد. اموال مردم به تاراج برده شد و حتی کودکان نیز به اسارت گرفته شدند. ..دومین دسته از کسانی که عزرائیل با سیخ اتشین،جان انهارا می گیرد مال یتیم خور است!که متاسفانه فراوان داریم!جوانی به ما مراجعه کرد و گفت پدرم که از دنیا رفت،خانه ای به من و مادرم به ارث رسید. اما دایی من،بزور من و مادرم را دفترخانه برد و خانه را بنام خود ثبت کرد و حالا می گوید یا اجاره بدهید یا تخلیه کنید!!سومین دسته هم،که فروانند!پول می گیریند و شهادت دروغ می دهند نمونه ان:قطب راوندى روايت كرده است كه : « معتصم عده‏ اى از وزراء خود را خواست و گفت كه عليه امام جواد عليه‏ السلام شهادت دروغ داده و بگوئيد كه او قصد قيام دارد ! سپس امام عليه ‏السلام را خواست و گفت كه : شما قصد قيام عليه من داريد ! امام عليه ‏السلام فرمود : به خدا سوگند كه من در اين باره اقدامى نكرده ‏ام ! معتصم گفت : فلان اشخاص بر اين كار شما شهادت مى‏دهند و آنها را حاضر كرد و آنها گفتند كه : آرى ! اين نامه‏ هاى تو است كه در اين باره نوشته ‏اى و ما آن را از غلامان تو گرفته‏ ايم . امام عليه‏ السلام كه در ايوان نشسته بود سر به سوى آسمان بلند كرد و گفت : خدايا اگر اين‏ها بر من دروغ مى‏بندند آنها را به عذاب خود مبتلا كن ! ناگاه ايوان سخت به لرزه درآمد و مى‏رفت و مى‏آمد و هر كس كه مى‏خواست از جاى خود برخيزد ، مى‏افتاد ! معتصم گفت : يابن رسول اللّه‏ ! من از آنچه گفتم توبه كردم ! دعا كن كه خدا اين لرزش را ساكن كند ! امام عليه ‏السلام فرمود : خدايا اين جنبش را ساكن فرما ! تو خود مى‏دانى كه اين عده دشمن تو و دشمنان من هستند ! ايوان ساكن شد »