چگار کنیم قیامت روز خوشحالی ما باشد نه روز بدحالی ما؟بردرب‌ دوم‌ بهشت نوشته‌ است:لااله‌ الا الله محمد رسول‌ الله علي‌ ولي‌ الله.ان‌ّلكل‌ شي‌ء حيلة‌ وحيلة‌ السرور يوم‌ القيامة‌ اربع‌ خصال‌ .مسح‌رؤوس‌اليتامي‌ والتعطف‌ علي‌ الارملة‌ والسعي‌ في‌ حوائج‌المؤمنين‌ والنفقة‌ للفقراء والمساكين‌.براي‌ هركاري‌ چاره‌اي‌ است‌وچاره‌ خوشحالي‌ روز قيامت‌ چهارخصلت‌ است‌.كشيدن‌ دست‌ مهرباني‌بر يتيمان‌.مهرباني‌ بر بيوه‌ زنان‌.تلاش‌ در رفع‌ گرفتاري‌ مؤمنان‌.چهارم‌ صدقه به فقرا وبيچارگان. ‌ مهربانی با والدین بعد مهربانی با همسروفرزندان بعد مهربانی با همسایه ها و مهربانی با زیردستان و مهربانی با زنان بی سرپرست و بچه های یتیم و مهربانی باهمه مردم.این صفت مهربانی باعث پیشرفت و موفقیت است. در سحر همان شب، خداوند متعال به آن شخص عنایتی کرد که گفتنی نیست وقتی یک راننده تاکسی برای خدا به یک زن در رسیدن به مقصدش کمک کرد، آن راننده این توفیق را پیدا کرد که خدمت جناب شیخ رجبعلی خیاط برسد. راننده مزبور در شرح این ملاقات می گوید: پس از سلام و احوال پرسی، شیخ نگاهی به من کرد و از برخی از ویژگیهای من خبر داده، گفتند: «تو شبهای جمعه منتظر هستی. تو هستی.» من در رابطه با ولی عصر علیه السلام برنامه ای داشتم. منظور ایشان از جمله «تو هستی» این بود که در فرج قائم آل محمد علیه السلام تو هم هستی. با توجه به سوابقی که خداوند به من مرحمت فرموده بود، با آن سخن شیخ، آن شب محشری به پا شد. ما گریه کردیم، شیخ هم گریه کرد. اطرافیان هم گریستند؛ خیلی زیاد. سپس جناب شیخ فرمود: «می دانی چه شد تو آمدی پیش من؟ آن زنِ قد کوتاه را که سوار کردی و از او پول نگرفتی، او دعا کرد در حق تو، و پروردگار عالم دعای او را در حق تو مستجاب کرد و تو را فرستاد پیش من.» دکتر فرزام می گوید: نصیحت جناب شیخ به بنده هنگام خداحافظی، وقتی می گفتم: جناب شیخ، امری ندارید؟ توصیه ای ندارید؟ - این جمله بود: «احسان به خلق، حتی [احسان]به حیوانات را فراموش نکن.» یکی از دوستان شیخ می گوید، روزی شیخ به این جانب فرمود: «شخصی از یکی از کوچه های قدیمی تهران عبور می کرد. ناگاه چشمش در داخل جوی به سگی افتاد که چند بچه داشت. بچه ها به پستان مادر حمله می بردند ولی مادر از فرط گرسنگی قادر به شیردادن نبود و از این وضع رنج می برد. او بلافاصله به دکان کبابی در همان کوچه رفت و چند سیخ کباب گرفت و پیش آن سگ ریخت... در سحر همان شب، خداوند متعال به آن شخص عنایتی کرد که گفتنی نیست