وقتى امام سجاد علیه السلام در نماز به « مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ » مىرسيد ، آنقدر آن را تكرار مىكرد كه نزديك بود روح از بدنش خارج شود .
امام عليهالسلام شبها را تا به صبح به عبادت مشغول بود و گاهى آنقدر نماز مىخواند كه وقتى مىخواست به بستر برود ، نمىتوانست ايستاده برود ، بلكه مانند كودكى كه تازه راه افتاده است ، حركت مىكرد و خود را به بستر مىرساند .
امام عليه السلام در ماه رمضان ، جز دعا و تسبيح و استغفار ، سخن ديگرى نمىفرمود .
امام سجاد علیه السلام علیه السلام درمدت عمرشان هزار برده آزاد كردند .وقتى امام عليه السلام روزه مىگرفتند ، دستور مىدادند كه گوسفندى را پخته و گوشت آن را بين فقرا تقسيم كنند و خود با نان و خرما افطار مىنمودند .
امام عليه السلام ، هزينه بيش از صد خانواده را در مدينه به عهده داشتند و . .بخششها و هداياى امام سجاد علیه السلام علیه السلام بين پانصد درهم تا ششصد هزار درهم بود . و امام عليه السلام از بخشيدن زياد ملول نمىشد . و هرگز شنيده نشد كه فقيرى در خانه امام عليه السلام بيايد و جواب تحقير آميز بشنود ، بلكه به دستور حضرت ، فقير را با بهترين نام جواب مى دادند.
امام عليه السلام خوشحال شدند و او را آزاد كردند .
يك روز امام سجاد علیه السلام علیه السلام ، در كوچه به تكه خرمائى برخوردند . به غلامشان فرمودند كه تكه خرما را به منزل ببرد تا امام عليهالسلام آن را استفاده كنند . وقتى به خانه رفتند . امام تكه خرما را خواستند . غلام گفت كه من خود آن را خوردم . امام عليهالسلام خوشحال شدند و او را آزاد كردند . وقتى اصحاب گفتند به خاطر اين كار كوچك او را آزاد كرديد ؟ فرمود : او به خاطر اين عملش به بهشت خواهد رفت و من نخواستم كسى را كه بهشتى است ، به عنوان غلام نگه دارم .
آزادى در مقابل شكستن سر امام سجاد !
نقل شده كه كنيز امام عليه السلام در حالى كه مىخواست آب بريزد ، آفتابه از دستش بر سر امام عليه السلام افتاد و سر امام عليه السلام شكست .
امام به او نگاهى كرد ولى كنيز گفت : « وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ » ! « وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ » ! امام عليه السلام فرمود : تو را بخشيدم . او گفت : « وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ » ! امام عليه السلام فرمود : تو در راه خدا آزادى