صبح، به هنگام‌ خروج از خانه، راه چه بی‌انتها می‌نمود و قدم‌هایم چه ناتوان برای پیمودن! پیش از طلوع آفتاب، فلق را در آسمان به نظاره نشستم، و سرخی کوهستان را... اندوهگین یا شاد؟ تو چگونه می‌بینی؟ تو چه را می‌نگری؟ اندوه هاله سرخ؟ یا شادمانی طلوع دوباره را؟