🔆تو نيز بخواب سعدى (690 606 ه.ق) در كتاب گلستان، خاطرات زيبايى از دوران جوانى و كودكى خود نقل مى‏كند كه گاه بسيار نكته‏آموز و دل‏انگيز است . در يكى از اين خاطرات مى‏گويد: ياد دارم كه در ايام كودكى، اهل عبادت بودم و شب‏ها بر مى‏خاستم و نماز مى‏گزاردم و به زهد و تقوا، رغبت بسيار داشتم .شبى در خدمت پدر رحمة الله عليه نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن گرامى را بر كنار گرفته، مى‏خواندم . در آن حال ديدم كه همه آنان كه گرد ما هستند، خوابيده‏اند . پدر را گفتم: از اينان كسى سر بر نمى‏دارد كه نمازى بخواند. خواب غفلت، چنان اينان را برده است كه گويى نخفته‏اند، بلكه مرده‏اند . پدر گفت: تو نيز اگر مى‏خفتى، بهتر از آن بود كه در پوستين خلق افتى و عيب آنان گويى و برخود ببالى. 📚حكايت پارسايان، رضا بابايى