به نام خدا
هرگز ازخاطرم نخواهد رفت لبخند های عاشقانه ی آلبالویی تو که در کهکشان بود .
و شده همنشین قطره شبنم و دل های رنگارنگ سنگی در تن سرد فلز بی جان لبریز از هیجان نقره ای که ماه هاست دست رنج بهار نارنج است برای رسیدن به ملودی پیانو ی زندگی وسط قلب صخره ای تو
که شده معما ی ناتمام ثانیه هایمان
جان و جهان مواج دلم درون سرخ رگ های در هم پیچیده توست .
که وصال را چنین برایمان رقم زد
با حساب و کتاب های سرنوشت
که هر برگ زرین ش قصه ای نو دارد برای از تو سرودن دلبر جانم
زهراشرف زاده