ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است در دیداری که مقام معظم رهبری از جانبازان شهر مقدس قم داشتند، از اولین نفری که مقابل در مستقر بود شروع به معانقه و روبوسی نمودند . هر یک از آنان دست خلف صالح حضرت امام رحمه الله را می بوسیدند و بر صورت و چشمان خود می مالیدند . گاهی گریه می کردند و دست بر گردن معظم له می انداختند . از آنجا که برخی از عزیزان جانباز روی چرخهای خود نشسته بودند، ایشان به حالت خمیده باقی می ماندند و صحبتهای آنان را گوش می دادند . یکی از جانبازان عرض کرد: آقا من تقاضا دارم که انگشترتان را به عنوان یادگاری به من بدهید . مقام معظم رهبری بلافاصله انگشتر خود را درآوردند و به ایشان دادند . جانباز دیگری عبای رهبر را برای تبرک درخواست کرد . معظم له عبای خود را برداشتند و به آن جانباز عطا کردند . جانباز ویلچری دیگری عرض کرد: آقا من می خواهم برای نجات از فشار قبر پیراهن شما را همراه کفنم داشته باشم . مقام معظم رهبری به حالت مزاح فرمودند: اینجا که نمی شود پیراهن را از تن درآورد! وقتی به محل استقرار رفتم، آن را برای شما خواهم فرستاد . دیدار طولانی و صمیمانه جانبازان که تمام شد، آقا به محل اقامت خود بازگشتند و پیراهن را توسط بنده برای آن جانباز فرستادند، این در حالی بود که هنوز جمعیت جانبازان از مدرسه فیضیه متفرق نشده بودند . حجة الاسلام والمسلمین ذوالنوری (فرمانده وقت تیپ مستقل 83 امام صادق علیه السلام) @alzahraa_s ایتا @alzahra_s سروش