:)🌻 - عه ! چرا این جا نشستی؟ + «هیچی، راهم ندادند تو.» خیلی عجیب بود.🙁 - این چه حرفیه؟ خب می گفتید که... : نگهبان شرمنده شده بود😞. کمی هم هول کرده بود...! آمد جلو و شروع کرد به بوسیدن صورت حاجی و عذر خواهی کردن که او را نشناخته...! حاجی هم بوسیدش و گفت: «نه، کار خوبی کردی.☺️ تو وظیفه ات رو انجام دادی»🌹 ⚡️ اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌱