🏴 *شهیدان کربلا* 🏴
*۱-حربن یزید ریاحی*
*قسمت اول*
*زندگی پیش از واقعه عاشورا*
حربن یزید زیاحی یكی از مشهورترین جنگاوران كوفه بود. او توسط عبیدالله بن زیاد به فرماندهی بخشی از سپاه اعزامی برای مواجهه با امام حسین(ع) منصوب شد و پایبند به اجرای دقیق فرمانهای حکومتی بود. وی ظاهراً با سیاست میانهای نداشته و در هیچ منبعی از عقیده حرّ یا موضعگیری سیاسیاش در اوضاع پر تنش کوفه در سال *۶۰ق* سخنی به میان نیامده است، فقط بلعمی در روایتی قابل تردید، او را از شیعیانی دانسته است که تشیع خود را مخفی میکردند.
*فرماندهی سپاه کوفه*
عبیدالله بن زیاد چون از حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه آگاه شد، حر را که از بزرگان و رؤسای قوم خود در کوفه بود به حضور طلبید و او را به فرماندهی سپاهی با نزدیک به هزار سوار نصب کرد و به رویارویی امام حسین(ع) فرستاد.
بنا به روایات دیگر، عبیدالله، حصین بن نمیر تمیمی را همراه با چهار هزار نفر مرد نظامی به قادسیه اعزام کرد تا حد فاصل بین قادسیه تا خفّان و قُطقُطانیه تا «لَعلَع» را دقیقاً زیر نظر بگیرند تا از عبور و مرور کسانی که در این مناطق در تردد بودند، مطلع گردند. حر و سپاه هزار نفریاش نیز جزئی از این لشکر *۴۰۰۰* نفری بودند که از سوی حصین بن نمیر برای جلوگیری از حرکت کاروان حسینی به منطقه اعزام شده بودند.
*ندایی که حر شنید*
از حر روایت کردهاند، هنگامی که از قصر ابن زیاد در کوفه خارج شدم تا به سمت حسین بن علی(ع) حرکت کنم، سه بار ندایی را از پشت سرم شنیدم که میگفت:
«ای حرّ! تو را به بهشت بشارت باد». او میگوید، به پشت سر نگریستم و کسی را ندیدم؛ با خود گفتم: «به خدا قسم، این بشارت نیست؛ چگونه بشارت باشد در حالی که من راهی جنگ با حسین بن علی(ع) هستم.»
او این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی که خدمت امام حسین(ع) رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام(ع) به او فرمود: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافتهای.
*پایان قسمت اول*
*التماس دعا*
یوسف شیخ
*منابع این مقاله،در پایان قسمت آخرذکر خواهد شد.*