به روایت از دامادشان : سپاه بابل به من خبر داد که همسر شما شدند و این در حالی بود که بیست روز از ازدواج ما می گذشت. 🍃🌷🍃 به بیمارستان یحیی نژاد رفتم، رئیس بیمارستان مانع شد. گفت: شما تحمل نداری. ....وقتی تابوت را باز کردم، دیدم که دست بر سینه دارد و با حالت تبسم، لبخند می زند.😭 🍃🌷🍃 تعجب کردم که دست بر سینه، چرا لبخند می زند؟ شب بزرگوار را در خواب دیدم که گفت: می دانی چرا لبخند زدم؟ بخاطر آنکه سیدالشهدا (ع)🌷را دیدم و گفتم: السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)🌷، او را در بغل گرفتم و لبخند زدم.»😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام محمد زمان ولی پور هم درتاریخ ۱۳۶۷/۳/۲۳# در کربلای ۱۰ ودر منطقه براثر اصابت به کمرش به آرزویش که همانا در راه 🤍بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید : در روستای پایین سرست بابل درگلزار این شهر است. 🍃🌷🍃