سپس به آنان حمله کرد، و به هر کس که مى‌رسید او را با شمشیرش بر خاک مى‌افکند، این در حالى بود که تیرها از هر سو مى‌بارید و بر بدن امام(ع) مى‌نشست و مى‌فرمود : 📜《یا أُمَّةَ السُّوءِ! بِئْسَما خَلَّفْتُمْ مُحَمَّداً فی عِتْرَتِهِ، أَما إِنَّکُمْ لَنْ تَقْتُلُوا بَعْدی عَبْداً مِنْ عِبادِ اللَّهِ فَتُهابُوا قَتْلَهُ، بَلْ یُهَوِّنُ عَلَیْکُمْ عِنْدَ قَتْلِکُمْ إِیَّاىَ، وَ ایْمُ اللَّهِ إِنّی لَأَرْجُوا أَنْ یُکْرِمَنِی رَبِّی بِالشَّهادَةِ بِهَوانِکُمْ، ثُمَّ یَنْتَقِمُ لی مِنْکُمْ مِنْ حَیْثُ لا تَشْعُرُونَ》 ♦️اى بدسیرتان! شما در مورد خاندان پیامبر(ص) بد عمل کردید. آرى! شما پس از کشتن من از کشتن هیچ بنده‌اى از بندگان خدا هراسى ندارید، چرا که با کشتن من قتل هر کس برایتان آسان خواهد بود. به خدا سوگند! من امیدوارم که پروردگارم شما را خوار و مرا به شهادت (در راهش) گرامى بدارد. آنگاه از جایى که گمان نمى‌برید انتقام مرا از شما بگیرد. حصین بن مالک سکونى فریاد برآورد و گفت : (اى پسر فاطمه! چگونه خداوند انتقام تو را از ما بگیرد؟) امام(ع) فرمود : 📜《یُلْقی بَأْسُکُمْ بَیْنَکُمْ وَ یَسْفِکُ دِماءَکُمْ، ثُمَّ یَصُبُّ عَلَیْکُمُ الْعَذابَ الْأَلیمَ》 ♦️نزاع و اختلاف در میانتان مى‌افکند و خونتان را مى‌ریزد آنگاه شما را به عذاب دردناک گرفتار مى سازد.(۱۰) امام(ع) همچنان مى‌جنگید تا آن که زخم‌هاى بسیارى بر بدن مبارکش وارد شد. هنگامى که دشمنان، امام را آماج تیرها قرار دادند تیربه گلوى امام(ع) اصابت کرد و فرمود : 📜《بِسْمِ اللَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، وَ هذا قَتیلٌ فی رِضَى اللَّهِ》 ♦️به نام خداوند و هیچ حرکت و نیرویى جز از جانب خدا نیست و این شهیدى است در راه رضاى خدا!(۱۱) 📜《فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ》 ♦️در همان حال که حضرت(ع) ایستاده بودند، سنگى از دشمن آمد و به پیشانى حضرت(ع) اصابت نمود، امام(ع) پیراهن را بالا زد تا خون پیشانى را باز دارد که تیرى سه شاخه و زهر آلود آمد و بر قلب مقدس امام(ع) نشست. امام (دعاى قربانى خواند) و فرمود : 📜《بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلى مِلِّةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️به نام خدا و به یارى خدا و بر آیین رسول خدا(ص). آنگاه سرش را به آسمان بلند کرد و عرض کرد : 📜《إِلهی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِىٍّ غَیْرَهُ》 ♦️خداى من! تو آگاهى که اینان کسى را مى‌کشند که در روى زمین پسر پیامبرى جز وى نیست. سپس تیر را بیرون کشید و خون همچون ناودان جارى شد.(۱۲) حضرت(ع) دست را از خون پر کرد و آن را به سر و صورت کشید و فرمود : 📜《هکَذا وَاللَّهِ أَکُونُ حَتّى أَلْقى جَدّی رَسُولَ اللَّهِ وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمی، وَ أَقُولُ : یا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! قَتَلَنی فُلانٌ وَ فُلانٌ!》 ♦️آرى، به خدا سوگند! مى‌خواهم با همین چهره خونین به دیدار جدّم رسول خدا صلى الله علیه و آله بروم و بگویم : اى رسول خدا(ص)! فلان و فلان مرا شهید کردند.(۱۳) امام(ع) بر روی مرکب نشسته بود و بر نیزه خود تکیه کرده بودند که در این لحظه تاب و توان امام(ع) رفت و از اسب به زمین افتاد ولی به زحمت مجدد برخاست. امام باقر(ع) می فرماید : 📜《لَقَد قُتِلَ بِالسَّیف وَ السَّنان وَ بِالحِجارَةِ وَ بِالخَشَبِ وَ بِالعَصا وَ لَقَد أوطئوه الخِیل بَعدَ ذلک》 جدّم ابی عبدالله را با شمشیر، با نیزه، با سنگ، با چوب، با عصا کشتند، و بعد هم اسب بر بدن او تاختند.(۱۴)ر ظهر عاشورا وقتی حضرت زینب کبری(س) دید دشمن امام حسین(ع) را محاصره کرده و بدن صد پاره ی امام(ع) داخل گودال افتاده، رو به مدینه کرد و با صدایی غم انگیز، ندبه کنان خطاب به پیامبر اکرم(ص) عرضه داشت : 📜《وامُحَمّداه، صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حَسَينٌ(ع) بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاءِ..》 ♦️وامحمّداه! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين(ع) است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است!(۱۵) 📝شعر : نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت، نه ذولجناح دگر تاب استقامت داشت، کشید پا ز رکاب آن خلاصه ایجاد، به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد، هوا ز جور خالف، چون قیرگون گردید، عزیز فاطمه(س) از اسب سرنگون گردید، https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731