بسم الله الرحمن الرحیم
تقدیم به جاماندگانی که در حسرت ایام شور وشوق وشهادت از قافله دوستان فرشته خوی شان ماندندو همچنان بر عهد خویش با آنان در مسیر حق زیرسایه ولایت پای می فشارند
«نسل جبهه»
نسل جبهه آمده پایان خط
آنکه باشوروشعف می زد به شط
شد میانسالی به آنان سرنوشت
والدین شهدا اندر بهشت
سن میانسال وبه چهره پیرمرد
جسم ها پرباشد از آسیب ودرد
برخی از آنان به حق پیوسته اند
با شهیدان در بهشت بنشسته اند
نسل ما بودند نسلی کم نظیر
عصرمان را بُد هوایی دلپذیر
ما زنسل سنت هستیم آخرین
در مَجاز اما زنسل اولین
با حقیقت سَیر کردیم نه مَجاز
غرش خمپاره را کردیم ساز
مدرسه درنسل ما جان بود وتیر
دشمنان را ما زجان کردیم سیر
رو به میدان تیپ و گردان هنگ هنگ
بوی دود وآتش وناقوس جنگ
روز وشب ها التهاب ودردسر
دشمن بی رحم وآژیر خطر
با صدای توپ می شد دلبری
اولویت بود امر رهبری
سفره هفت سین مان را بُد فشنگ
گاز خَردَل، شیمیایی وتفنگ
نسل ما با عشق جانبازی نمود
امت آزاده آن را می ستود
گرچه کم بودیم ولی مردانگی
موج می زد در صف رزمندگی
درصدی اندک زملت بوده ایم
دشمن سرسخت ذلت بوده ایم
نسل ما هرگز غریبه نیستند
لازم اَر شُد پای جان می ایستند
در عمل ثابت شده نی در سخن
نَقل هر محفل شد وهر انجمن
غیرت ومردانگی تنها نشد
گرچه سر دادیم وپیکر پاره شد
نسل ما عادت به خدمت داشتند
بهر کار خیر سبقت داشتند
نسل ما بودند بااحساس پاک
سر بدادند وبدنها چاک چاک
نسل غیرت بوده وشور وشعور
مثل شیری از خطر می کرد عبور
رنگ یکرنگی چقدر پر رنگ بود
پشت بر دشمن نمودن ننگ بود
دائماً با نفس خود درجنگ بود
این دَنی دنیا برایش تنگ بود
رهرو قرآن وفرمان ولی
بود الگویش حسین بن علی «ع»
نسل زهرائیم وعباس علی
گوشمان بوده به فرمان ولی
نسل مختاریم و حیدر را نشان
پافشاری روی حق تا پای جان
ما زُهیر وعون وجعفر داشتیم
قاسم وعباس و اکبر داشتیم
نسل ما چون حنظله داماد داشت
او شهادتنامه را با خون نگاشت
داشتیم آزاد مردانی چو حُر
رفته اند پیش خدا با دست پُر
مو سفیدانی که مانند حبیب
می زدند بر قلب دشمن پُر نهیب
نسل قاسم، نسل همت، باکری
نسل چمران، زین الدین و باقری
نسل الیاس وکمال وشاهمراد
نسلی از جنس شجاعت در جهاد
در شلمچه، هور یا مجنون وغرب
سهمشان بنموده اند تقسیم وضرب
جسم ها بر خاک و یا بی دست وپا
سالها بگذشته ومانده به جا
مانده برجایک پلاک واستخوان
قامت چون سرو یک رعنا جوان
راست قامت رفت وآمد یک پلاک
هرکه بر خونش خیانت، شد هلاک
با گروه رفتیم وبی یار آمدیم
یارمان جا ماند وبا بار آمدیم
برخی از ما شد اسیر خصم دون
بوی غُربت، بوی رنج و بوی خون
پایداری کرد ودشمن را شکست
در اسارت پای ایمانش نشست
با خدای خویش اما راز کرد
او غریبانه جه خوش پرواز کرد
نسل ما نسل شهادت بود وبس
جز خدا ترسی نداشت از هیچکس
از وطن نگذشت و از جانش گذشت
نه زکوهستان گذشت ونه ز دشت
نسل ما بیگانه بُد با اختلاس
می گذشت از حق پوتین ولباس
درد مندانه بگویم این سخن
گوش دارید ای جوانان وطن
دین فروشان نیستند از نسل ما
روی تزویر آمدند در جمع ما
روح ِ نسل ما ز قدرت دور بود
در سرش تنها شعور وشور بود
گرچه می دانم که هستم ناتوان
من زبانم قاصر است از وصف آن
اتفاقی من شدم هم نسل شان
همچو نسلی را ندیدم در جهان
خود شناسم من که دانم کیستم
لایق این جمع خوبان نیستم
گشته تکلیفم که با ضعف قلم
راز مجنون گویم و راز بَلَم
راز یک نسل پر از شور وشعور
جان نثاری کرده با عشق ظهور
نسل ارزش آفرین نی پشت میز
نکند مدفون شود در خاکریز
گو به فرداها ره ایران زمین
چه عزیزانی که رفتند روی مین
جانشان را پای ارزش ها فدا
تا که جاری گردد احکام خدا
ای جوانان وطن این نسل ما
می سپارد این امانت بر شما
جبهه امروز باشد جنگ نرم
در دروغش نه حیا دارد نه شرم
خوره بر فرهنگ شد مثل مَرَض
تا نمایند جای ارزش ها عوض
جنگ فرهنگی، جوانان را هدف
نقشه های پرفریب با ساز و دَف
آنچنان در بوق و کرنایش دمید
تا کند جلاد را جای شهید
بُد سلاح پیشرفت ابزار علم
با تلاش وکوشش وتقوی و حِلم
شرمسارم «جای ماندم» من ز این نسل غیور
با دلی پرخون نمایم خاطراتم را مرور